حتی همین غروب برایم بهانه است
وقتی غمی عمیق به دیوار خانه است
صدبار مینوسم و هی پاک میکنم
آه ای خدا چرا شب من بی نشانه است؟
طفل گریز پای درونم چه بی دلیل
دلتنگ روزهای خوش کودکانه است
آن روزهای شاد و رها با ستاره ها
یادش بخیر خاطره اش بی کرانه است
وقتی که دلگرفته و غمگین و خسته ام
احساس میکنم که غمم جاودانه است
ای مهربان خدای صبورم ، عنایتی..
دست دعا ، دوباره به سویت روانه است
شعر: الهام پوریونس
خوانش: نازی تارقلی زاده