– «بِهِت یک نصیحت میکنم؛ شایدم یک وصیّت!»
– «آن چیست؟»
– «روزشماری مکن! حتّی اگر فکر میکنی در مهلکه افتادهای روزشماری مکن! حالا هم لحظهشماری مکن! شب نمیتواند تمام نشود. طبیعت شب آن است که برود رو به صبح. نمیتواند یکجا بماند. مجبور است بگذرد. اما وقتی تو ذهنت را اسیر گذر لحظهها کنی، خودت گذر لحظهها را سنگین و سنگینتر میکنی؛ بگذار شب هم راه خودش را برود.»
#محمود_دولتآبادی (۱۳۹۷). طریق بِسمِل شدن. چاپ اوّل. تهران: چشمه. صفحهٔ ۲۰.
ارسال از الهام پوریونس
Comments are closed.