اگر روزگاری زنان، جنس دوم بودند و پنهان در پستوها، امروزه در همه عرصهها به میدان آمدهاند و صدای خود را دارند. از جمله در عرصه ادبیات. آنان با حضور در این حوزه، ضمن اعلام تواناییهایشان بهعنوان نویسنده، به طرح دغدغهها و خواستههای خود هم پرداختهاند. رمان «تخمپوچ» را میتوان در ادامه این ادبیات زنانه دانست.
ناهید شمس در این کتاب، به شیوه جریان سیال ذهن، داستان زنی به نام صحرا را روایت میکند که باردار است. او مدام به خاطراتش در گذشته رجوع میکند و به عزیزانش یعنی مادر، خواهر و برادر و پدرش که همگی مردهاند، سر میزند.
صحرا از یکسو در خیالات خود سیر میکند و از سویی دیگر با شوهر وسواسیاش درگیر و روبهروست.
شمس در «تخم پوچ» با اقدامی ابتکاری بخش پایانی کتاب خود را به بیان چگونگی نوشته شدن همین رمان اختصاص داده است. البته چون در اینجا هم روایتی ادبی حاکم است و بخشی از رمان محسوب میشود، نمیتوان به درستی فهمید که این بخش هم جزئی از داستان است یا گزارشی واقعی است.