شما تهی به دنیا آمده اید، اما نه دقیقاً خالی:
سرشار از آرزوها.
خالی خواهید رفت، اما نه دقیقاً خالی:
دوباره سرشار از آرزوها.
اما آرزوها رویا هستند.
شما خالی باقی میمانید،
آنها هیچ ماده ای در خود ندارند.
شما خالی بدنیا می آیید و سپس در دنیا حرکت میکنید و چیزها را انباشته میکنید، فقط با این باور که آن چیزها به شما نوعی ارضاء و رضایت خواهند بخشید.
شما خالی باقی میمانید.
مرگ همه چیز را از شما میرباید.
شما دوباره به قبر میروید، دوباره خالی.
کل این زندگی به چه نقطه ای می رسد؟
به چه معنا و نتیجه ای؟
تو از طریق آن چه حاصل میکنی؟
این است غم یک مسیح یا یک بودا وقتی به شما نگاه میکند.
انسانها کور هستند. و چرا آنها کورند؟
کوری آنها چیست؟
اینطور نیست که آنها زیرک نیستند،
آنها بسیار زیرک هستند،
بیش از آنکه نیاز داشته باشند،
بیش از آنکه بتوانند از عهده اش بر آیند.
بیش از آنکه برایشان خوب باشد.
آنها بسیار زیرک هستند و مکار.
آنها فکر میکنند که خردمند هستند.
نه اینکه نمیتوانند ببینند.
آنها می توانند ببینند، اما فقط میتوانند چیزهایی را ببینند که به این جهان تعلق دارد.
قلبشان کور است.
قلبشان نمی تواند ببیند.
آیا میتوانید با قلبتان ببینید؟
آیا هرگز چیزی را با قلبتان دیده اید؟
#اشو
گردآوری: بانو قهرمانی