اینجا هوای کوه و بیابان عوض شده ست،
آواز های سمت درختان عوض شده ست .
برگشتم از هزاره ی ما قبل هر چه سنگ،
دیدم که نصف باور انسان عوض شده ست .
دیگر غروب بوی تماشا نمیدهد ،
حتّی نگاه اهل خراسان عوض شده ست .
دیدم که گرگ ها به چرا میروند …… آه،
دیدم دروغ ساده ی چوپان عوض شده ست،
اینجا هنوز، سر به هوايی همیشه ایم ،
اینجا کلاه و شال و گریبان عوض شده ست.
باید که باز هم اخوان را خبر کنیم ,
انسان عوض شده ست و زمستان عوض شده ست .
باید که باز دست به دامان غار شد،
حالا که نرخ واقعی نان عوض شده ست .
باید دوباره باز به خوابي عمیق رفت،
که،… سکه های رایج دوران عوض شده ست .
باید قبول کرد به پایان رسیده ایم،
وقتی که جای نقطه ی پایان عوض شده ست
#موسی_عصمتی
اشتراک از: الهام پوریونس (شاعره کیشوند)