Press "Enter" to skip to content

نگاهی به داستان «تخم پوچ»؛ داستان دایره‌ای، زنان یادواره‌ای

0

سپیده شمس

«نگاه یادواره‌ای و دایره‌ای، یکی از المان‌های نوشتار زنان است که برخلاف نوشتار خطی و پیش‌رونده و گاهی تاریخ‌ساز مردانه، این نوشتار، بیشتر به چرخش در خود و یادواره گرایش دارد که در تخم پوچ این خاصیت از نوشتار زنانه به چشم می‌خورد.»

داستان بلند «تخم پوچ» نوشته ناهید شمس که به تازگی از سوی نشر روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده است، دومین کتاب نویسنده است که با روایتی کاملا زنانه از جهان زنان نوشته شده است. روایتی از بارداری زنی جوان که با مرگ عزیزانش روبرو شده و به خانه پدری‌اش پناه برده تا یاد عزیزان از دست رفته‌اش را مرور کند و در همان حال زندگی با جنینی در شکمش او را به سمت ادامه می‌کشاند.

«تخم پوچ»، ‌‌با یک خواب آغاز می‌شود، خوابی که برآمده از ناخودآگاه پریشان زنی باردار است. خوابی که در آن تمام خرده روایت‌های قصه به شکل مغشوش و درهمی خوابیده و امتداد آن به شکل بی‌پایانی در بازنمایی جهان واقع در داستان پدیدار می‌شود. گویی آشفتگی و پریشانی که در خواب آغاز داستان هست در تمام تاروپود داستان تا پایان حاضر است و ازهمین نقطه آغازین داستان است که ما می‌توانیم به ناخودآگاه راوی نفوذ کنیم.

جهان روایت «تخم پوچ» جهانی خطی نیست، دایره‌های تودرتو و بی‌پایان که یادآوری‌هایی از گذشته راوی‌ست، ما را با شکلی از روایت یادواره‌ای که نشان از نوشتار زنانه دارد، مواجه می‌کند.

در جهان روایت «تخم پوچ»، راوی، به خاطر فشار روانی ناشی از مرگ عزیزانش به خانه پدری پناه برده. او به باغچه‌ای که مادرش خودش را در آنجا به آتش کشیده، خزیده و گویی خود را در مرحله جنینی قرار داده (مرحله پیشازبانی که کودک خود را از بدن مادر جدا نمی‌بیند و در کورای نشانه‌ای غوطه‌ور است) و با فلاش‌بک‌هایی منقطع به گذشته، به مادر و روزهای از دست رفته، بی‌اینکه نوستالژی‌ای داشته باشد، روایتی درهم از هستی و مرگ نزدیکانش را ارائه می‌دهد. اما در این مرور، راوی مدام به خاطره همسرش (جهان) می‌رسد، مردی که مدام قانون‌های زندگی را به او یادآوری می‌کند و او را از جهان خیالی به جهان واقعی می‌کشاند.

همسر راوی؛ جهان، درگیر وسواس‌های رایج و نارایج زندگی روزمره، مدام راوی را در یادآوری گذشته، از جهان خیالی بیرون می‌کشد و سعی دارد بی‌آنکه خودش بخواهد، با شکل‌هایی از بیان قدرت، راوی را که زنی‌ست باردار و درگیر با نگه داشتن یا سقط جنینش، وارد عرصه نمادین کند تا قوانین جهان واقع را تاب بیاورد.

اگر از منظر لاکان به روایت نگاه کنیم، مراحل رشد لاکانی (نمادین، خیالی و واقعی) به شکل دایره‌واری در فضای ذهنی راوی رخ می‌دهد. راوی، برای دوری جستن از واقعیت زندگی به باغچه خانه پدری که مادر در آنجا خودش را به آتش کشیده رفته و گویی به دوران پیشازبانی پیوسته که خود را با مادر یکی می‌پندارد. اما در این پناه بردن به جهان خیالی پیشازبانی، همسر راوی (جهان) که مردی‌ست که می‌توان گفت نماد «نام پدر» لاکان است و مدام قانون، مذهب، عرف و آموزش را به راوی یادآوری می‌کند، او را وادار به حرکت در میان جهان خیالی و نمادین می‌کند.

طبق گفته لاکان، موفقیت برای رشد در فرهنگ‌پذیری است که متکی بر تطبیق با قانون پدر یا همان نام پدر است و «نه پدر» با همه ممنوعیت‌هایی که دارد که به وسیله پدران واقعی و نمادین در زندگی اجتماعی و روانی رخ می‌دهند. مرحله‌ای در ورود به قلمرو زبان، نماد، خودآگاهی، نظم، تفکیک و منطق.(logos)

چرخش داستان بین امر خیالی و امر نمادین و گیر افتادن راوی بین این ساحت‌ها، توانسته حرکتی دایره‌ای و یادواره‌ای در روایت «تخم پوچ» را پررنگ‌تر کند که سبب‌ساز اختلاف پتانسیل در بخش‌های مختلف داستان شده و به جذابیت داستان افزوده است.

این نگاه یادواره‌ای و دایره‌ای، یکی از المان‌های نوشتار زنان است که برخلاف نوشتار خطی و پیش‌رونده و گاهی تاریخ‌ساز مردانه، این نوشتار، بیشتر به چرخش در خود و یادواره گرایش دارد که در تخم پوچ این خاصیت از نوشتار زنانه به چشم می‌خورد.

از سویی تکرار بعضی عبارات و ایجاد ریتم با این موتیف‌های تکرار شونده و از آن‌سو، شکستن کلان روایت در آخر داستان که درباره چگونگی شکل گرفتن «تخم پوچ» و پریدن داستان اصلی از حافظه کامپیوتر، گفته می‌شود نیز «تخم پوچ» را به نوشتار زنانه بیشتر نزدیک می‌کند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *