تکنیک: آکرولیک، ماژیک و مرکب رنگی روی بوم
ابعاد: ۱۰۰ در ۸۰ سانتیمتر
پاييز 97
یکی از دوستان در خصوص این نقاشی توضیح خواستند که پاسخم را عینا به اشتراک میگذارم: ?
نقاشی میتواند در دو گرایش متمایز باشد:
الف: انتزاعی باشد:
(فقط فرم و رنگ و باقی عناصر بصری… شبیه موسیقی بی کلام که میشنویم و گوشنواز هست، نقاشی آبستره را هم میشود دید و میتواند چشمنواز باشد.)
و یا ب: فیگوراتیو باشد:
(که معمولا از تصویر اشیا و پیکرهای انسانی و موضوعاتی که در ذهن بیننده قبلا کد گذاری شده و شناخته شدهاند تشکیل شده باشد.)
بعد این مقدمه کوتاه در خصوص پرسش شما؛
۱. در این نقاشی مضمون و موضوعات مشخصی داریم که می توانند پیام هایی را به ذهن بیننده متبادر کنند، یعنی باعث اندیشه شوند، البته اگر مکث کنیم:
مثلا “خورشید” سنبل روشنی، آگاهی و روز
“پرنده” سنبل پرواز و آواز
“گیاه” نماد رویش و طبیعت
“انسان” که میتواند یادآور خودمان باشد و زندگی
“مستطیل روشن” که یادآور نور و آینده و دریچه ای برای عبور
در این شکل ها میتوانیم در جستجوی “پیام” باشیم.
در جستجوی پیام؛ ذهن و تخیل و تداعی مفاهیم از طرف بیننده اثر به کار میآید…
۲: و البته میشود فقط دید و دید…
در این روش برخورد فقط قصد لذت بردن بصری است: هر تصویر که میبینیم بنا به ویژگیهایش اثری خاص بر بیننده میگذارد، مثلا:
آبی دریا و منحنی ابرهای سفید؛ “آرامش”
سر سبزی جادههای بکر شمال در سکوت و ارتفاع؛ “حس زندگی” و “رشد”…
مثلث کوههای مرتفع، حس “پابرجایی” و “عظمت”…
و بیرون از این نقاشی اضافه میکنم:
در مجموع آنچه ما از حواس پنجگانه درمییابیم به “ادراکمان” منتهی میشود.
با کمی “مکث” میشود ادراک انسانیمان را تعالی دهیم؛
“هنر” فرصتی است برای ارتقاء احساس و درکمان. از تکرار های روزمره و عادت ها دور شویم و با متفاوت دیدن، متفاوت شنیدن و … بیش از پیش به ظرفیتهای “انسان هوشمند” پی ببریم.
علیرضا طیاری