Press "Enter" to skip to content

“رایحۀ دروغ “

0

 

شکسپیر در داستان شاه لیر، آنجا که پادشاه از سه دختر خویش می پرسد مرا چه اندازه دوست دارید آن دو دختر اول سخنانشان اگر چه خوش آب و رنگ است که ما تو را به اندازه قطرات باران و ریگ های بیابان و برگ های درختان و بیش از آن دوست داریم، اما خود همین مبالغه گویی آنها را رسوا می کند و شکسپیر خوب می دانسته است که دروغگو چگونه سخن می گوید و یکی از نشانه های دروغ این است که کلمات بیش از اندازه و غیر ضروری در آن وارد می شود اما آن دختر سوم که به راستی پدر را دوست می داشت در کم ترین کلام، قوی ترین رابطه را بین خود و پدر بیان کرده و گفته است من تو را به آن اندازه که پیوند پدری و فرزندی اقتضا می کند دوست می دارم نه بیشتر و نه کمتر. اما برای آن پدر مغرور وغافل که نفسش منتظر شنیدن سخنان مبالغه آمیز است رایحۀ دروغ دو دختر بی وفا را به علت زکام خودبینی استشمام نمی کند و لطف سخن دختر سوم را که در کلمۀ ” پیوند ” خود را پارۀ جگر و دل و جان پدر دانسته در نمی یابد، ولی شکسپیر با نهایت استادی سخن هر گوینده ای را با طبع و نیّات او هماهنگ کرده است…

اشتراک از: يگانه قديريان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *