Press "Enter" to skip to content

تنها او بود که…

0

به هوشنگ گلشیری

 

قناری گفت: ــ کُره‌ی ما
کُره‌ی قفس‌ها با میله‌های زرین و چینه‌دانِ چینی.

ماهی‌ سُرخِ سفره‌ی هفت‌سین‌اش به محیطی تعبیر کرد
که هر بهار
متبلور می‌شود.

 

کرکس گفت: ــ سیاره‌ی من
سیاره‌ی بی‌همتایی که در آن
مرگ
مائده می‌آفریند.

 

کوسه گفت: ــ زمین
سفره‌ی برکت‌خیزِ اقیانوس‌ها.

 

انسان سخنی نگفت
تنها او بود که جامه به تن داشت
و آستینش از اشک تَر بود.

 

اشتراک از: بانو قهرمانی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *