Press "Enter" to skip to content

در سوگ درگذشت زنده یاد مهندس جاوید دانایی؛ مدیری لایق، توانا و از بزرگان صنعت نساجی ایران

0

دارم به حال زار خودم گریه می کنم
در مرگ گریه دار خودم گریه می کنم

با یاد روزهای شکوه امارتم
بر نعش اقتدار خودم گریه می کنم

رفتی و دودمان مرا داده ای به باد
در ماتم تبار خودم گریه می کنم

رفتی و یادگار تو جز بی کسی نبود
بی نوحه بر مزار خودم گریه می کنم

این شعله خانمان مرا دود می کند
بر روزهای تار خودم گریه می کنم

دیدم که زور من به زمستان نمی رسد
بر زردی بهار خودم گریه می کنم

وای از غمت که حرمت اشک مرا شکست
در سوگ اعتبار خودم گریه می کنم

می خواستم کنار تو لبخند باشم و …
قسمت نشد … کنار خودم گریه می کنم

*

حالا که افتخار ندادی به شعر من
رسما به افتخار خودم گریه می کنم …

سروده نوید دانایی در سوگ زنده یاد مهندس جاوید دانایی.


نسخه pdf گفتگو با زنده یاد مهندس میر محمد تقی دانایی هوشیار (جاوید دانایی) از مدیران لایق، توانا و از بزرگان صنعت نساجی ایران.


سایت هفت هنر: امروز ۹ اردیبهشت ۹۹ هفتمین روز درگذشت‌ زنده یاد مهندس جاوید دانایی است. در سوگ و اندوه آن عزیز سفر کرده دل‌نوشته‌ زیبایی از خانواده‌ی محترم‌شان را می‌خوانیم:

کاش دنیا از این هم کوچک‌تر بود؛
اردیبهشت و مهر یکی می‌شد؛
اصلا طبیعت همه فصل‌هایش را در یک کاسه می‌ریخت و ملقمه‌ای از هزار رنگ و سوز و گرما را به آدم هدیه می‌کرد.
کاش انسان‌ها بخاطرِ این و آن، بخاطرِ باورهایِ خود ساخته، و در رودربایستیِ آموزه‌های کودکی، مجبور نبودند که زود بمیرند.
همین انسان‌هایی که اردیبهشت را و مهر را می‌فهمند؛ همین‌هایی که یک جرعه آفتاب را هزار بار مزمزه می‌کنند و لبخند می‌زنند، همین‌ها که از اشکِ گنجشک در سقوطِ فرزندش در بازیِ تیر و کمانِ بچه‌های محل، گریه می‌کنند، این‌ها مستحق هزار بهارند.
کاش همه این را می‌دانستند که آدم‌ها بجای جنگ خاک و عقیده، باید برای عشق و زندگی، با هم صلح کنند.
باید دیوارهای کوچه را بردارند، درب خانه‌هاشان را باز بگذارند و به عابرانِ غریبه لبخند بزنند.
یک روز برسد که هیچکس بخاطرِ دیگری نمیرَد.
و بجای آن،
دست‌های هیچکس، تنها نمانَد… ?