دریابندری علاوه بر ترجمه، دستی در سرودن شعر هم داشت. چنانکه یکی از آنها را برای همسرش، زندهیاد فهیمه راستکار، سرود و به همراه یادداشتی کوتاه به او تقدیم کرد. تاریخ ساختن این شعر روز و ماه دارد و سال، نه. به گمان سهراب دریابندری كه خط پدر را خوب میشناسد باید در سالهایی پیش از دههی شصت نوشته شده باشد؛ دههی پنجاه؟ شاید.
برای فهیمه
نجف دریابندری
فهیمه
برای اولین بار هوس کردهام شعر بگویم، و امروز صبح این شعر را برای تو ساختم! آیا خیلی مهمل است؟
قربانت
نجف
3/17
از خیل پرستوهای امیدوار
در آسمان گرمسیر
جز شتاب روشنشان اثری نیست
و باشهی تنها
كه از فرط ملال
سینه را از هوای داغ میانباشت
و درنگ بالهای گسترده را
بر فراز نخلهای فقیر گردآلود
امتحان میكرد،
دیری است
تا در افق مغرب ناپدید شده است.
اما
دیوار كهن،
دیوار كهن با فرق شكافته
میراث سالهای انتظار عبث را
بر دوش دارد.
و راه
رود سفیدی است
گریزان از دیوار كهن.
*
دیشب لحظهای بارید
گریز رود سفید مخدوش شد،
چند قطرهی خنك
در گلوی تشنهی نخل فقیر
آهسته
آهسته
فروكش كرد،
و صبح كه خورشید برآمد
یك گل سفید لاغر
بر فرق شكافتهی دیوار
روییده بود:
تاج كوچكی
بر سر سالهای انتظار عبث.
یادشان گرامی?
اشتراک: بانو قهرماني