Press "Enter" to skip to content

کوچه، شب، آسمون و بهار….

0

اين پرندگاني را كه در لابلاي شاخسارها به آواز خواني مشغولند، ناشنيده وامگذار و برو.

درختان، گل ها و ستارگان بايد با دلت پيوند داشته باشند.

بايد كه طلوع و غروب خورشيد نه فقط پديده هايي خارجي، كه رخدادهايي دروني نيز باشند.

اوشو


بهترین شیوۀ زندگی آن نیست که نقشه‌هایی بزرگ برای فردایت بکشی،
آن است که وقتی آفتاب غروب می‌کند، لذت یک روز آرام را چشیده باشی…!

دونالد بارتلمی

نوبرگ‌های خورشید
بر پیچک کنار درِ باغ کهنه رُست
فانوس‌های شوخِ ستاره
آویخت بر رواقِ گذرگاهِ آفتاب
من بازگشتم از راه
جان‌ام همه امید
قلب‌ام همه تپش …

#احمد_شاملو

نرم نرمک می رسد اینک بهار

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاك
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاك
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم كبوترهای مست
نرم نرمك می‌رسد اینك بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه‌ها و دشتها
خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نیمه باز
خوش به حال دختر میخك می‌خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر كامی نگیریم از بهار
گر نكوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

فریدون مشیری

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاك
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاك
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم كبوترهای مست
نرم نرمك می‌رسد اینك بهار
خوش به حال روزگار

مشیری


آیدای خوب من…!
این روزها احساس می‌کنم که شعر، دوباره در من جوانه می‌زند.به بهار می‌مانی که چون می‌آید،
درخت خشکیده شکوفه می‌کند.

#احمد_شاملو


#موبایلگرافی؛ علیرضا طیاری
بهمن ۹۹، رشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *