Press "Enter" to skip to content

در انتظار تـو

0

در انتظار تـو، تا كی سحر شماره كنم؟
ورق ورق، شب تقويم خویش پاره كنم؟

نشانه های تو، بر چوب خطِّ هفته زنم
كه جمعه بگذرد و شنبه را شماره كنم

برای خواستنِ خيرِ مُطلقی كه تویی
زِ هر كتاب، زِ هر باب استخاره كنم

شب و خيال و سراغ تو، باز می آيم
كه بُهت خانه ی در بسته را، نظاره كنم

تو كی ز راه می آیی كه شهرِ شب زده را
به روشنايی چشمم چراغواره كنم؟

زِ ياس های تـو مشتی بپاشم از سر شوق
به روی آب و قدح را پر از ستاره كنم

هزار بوسه ی از انتظار لك زده را
نثار آن لبِ خوش خندِ خوش قواره كنم

هنوز هم غزلم شوكرانی است الّا
كه از لب تو شكرخندی استعاره كنم

“حسین منزوی”

 

اشتراک: بابک فرزندی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *