Press "Enter" to skip to content

“بوشوگ” ایسم!

0

بوشوگ، اسم سگ ولگردی بود در کارتون لوک خوش شانس.
سگی بازیگوش و البته کودن که نگاهش به هر کسی این بود؛” آخ جون! اون آدم مهربونه ست. فک کنم می خواد با من بازی کنه.”
بوشوگ خوش دلانه این را می گفت و دنبال آن شخص راه می افتاد، چه آن فرد انسان خوبی می بود و چه تبهکاری قسی القلب، که بمبی در دست داشت.
بوشوگ مطلقأ توانِ هیچ تشخیصی را نداشت. نه خوب و نه بد! نه دوست و نه دشمن!
کاراکتر بوشوگ، اکنون بدل به تیپ غالب وضعیت ما شده .
انبوهی از آدمیانی که هیچ سوبژکتیویتهء مشخصی ندارند. توان تشخیص هیچ چیزی را ندارند چراکه هیچ معیاری برای قضاوت ندارند. از قضاوت کردن طفره می روند و از قضاوت شدن هراسانند چرا که در بی شکلی محض به سر می برند.

هر شاه یا رهبری که می آید آنها دوان از پیش خواهند رفت. هر سلبریتی که باشد برایشان مهم خواهد شد.
هر رسانه ای به آنها جهت می دهد. و هر چیزی آنها را بازی می دهد.
تودهء بی شکلی که هر دستی و هر ظرفی می تواند آنها را شکل دهد.
فاشیزم از دل چنین وضعیتی سر برخواهد آورد! فاشیزم با شکل دهی به توده های بی شکل، عروج می یابد.
با فراخواندن انبوهی از بوشوگان.

مریم قهرمانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *