ـــــــــــــــــــــــ
ای جنگ وحشتبار ،
دیو لجام بگسیخته،
عفریته ی خونخوار !
جادوگر اورادخوان ِ
کف به لب آورده ی خونریز،
ای بسته بر
دروازه های صلح و آزادی،
دژکوب ِ سنگین هجومت
تیره و ادبار
ای بر فراز برج و بارو،
بسته در زنجیر ،
نوباوگان پاک میهن را !
ـ بنشانده در
اندوه ِ ماتم های ویرانگر، هرکودک و زن را !
ای پرچم اهریمنی افراخته ، زاییده ی وحشت ،
ای بی حیا ماشین ویرانگر، سرپنجه هایت
تیر زهرآلود،
مرگت رسد آخر ؟!
ای توپ هایت تندر و طغیان، دریای سرب ِ داغ،
تازنده ی پُر دود،
آه،
ای جنگ …..
مرگــــــت باد !
غلامرضا پروینی
” پرند “