🖋به تَبَع فعالیت درمانگری ام، بارها با والدینی مواجه شده ام که علت مراجعه شان، درماندگی در گذر از مراحل سوگ فرزندشان بوده است و اعتراف میکنم که مواجهه سختی است.. بسیار سخت…
مهمترین بخش کار در این درمان سخت، معنادرمانی، به معنای پیدا کردن معنایی فلسفی، عرفانی یا مذهبی و یا حتی معنایی این دنیایی، برای این فقدان، به جهت زنده نگه داشتن نام و یاد فرزند است تا بهانه و دلیلی بر ادامه ی زندگی موثر والدین باشد.
در جریان این روال درمانی، وجود الگوهای مشابه و موفق، مهمترین و موثرترین کمک برای تشویق والدین در ورود به این مسیر دشوار است.
الگوهایی مثل دکتر پوربهادر و خانم هدا، “بنیانگذاران مرکز کامپیوتر رامبد” در دانشکده فنی دانشگاه گیلان، خانم میرزایی و آقای یزدانی، بنیانگذاران خانه ی “آدینا” در رشت و هادی میرزانژاد موحد و شادی پیروزی، بنیان گذاران انتشارات “فرهنگ ایلیا” و بنیاد فرهنگی “خانه کتاب و فرهنگ ایلیا” در رشت.
شخصن مفتخرم که توفیق آشنایی با هر سه خانواده را دارم و شاهد تلاش عاشقانه و کم نظیر ایشان در مسیر معنای جدید زندگی شان بوده ام.
آخرین باری که هادی و شادی را دیده بودم، قریب به یک ماه قبل بود، در تازه آباد رشت و بر سر مزار فرزند دُردانه شان،”ایلیا” ….. و دیروز نیز به لطف دعوت این مهربانان، در “شب فرهنگی ایلیا”، دوباره موفق به دیدار این زوج کوشای فرهنگی شدم.
برنامه ای به غایت وزین و شکیل و منظم، با سخنرانان خاص…
از “علی دهباشی” عزیز گرفته که خود، بی نظیرترین انسان فرهنگی این دیار است و در کنار نشر منظم مجله وزین “بخارا” ،چند صد جلسه فرهنگی منظم “شب های بخارا” را تاکنون برگزار کرده و در ستایش کار سترگ انتشارات ایلیا سخن گفت و در تحسین اندیشه ای که از نیستی به هستی و ماندگاری رسید.
از شاعر گرانقدر، “محمد حسین مهدوی”(م.موید) که در توصیف چشم های جستجوگر ایلیا، سخن گفت که شاید همان چشم ها و دید عمیق و دقیق، او را به عکاسی و ثبت تصاویر میکشاند و من را به یاد کتاب “عکاسی و ذن” انداخت که چگونه به شخص می آموزد از دوربین به عنوان راه ارتباطی عمیق با جهان استفاده کند و دوربین نه تنها مانعی بین آنچه مشاهده می شود و آنچه تجربه می شود تلقی نمی گردد بلکه وسیله ای است در راستای یکی کردن عکاس با هر آنچه در فرایند عکاسی تجربه میشود.
از “دکتر محمد باقری”، پژوهشگر و مورخ و مروج بزرگ علم که نقل قولی کرد که….” ای کاش هر شهری یک نشر ایلیا داشت”
از شاعر شهیر و دوست داشتنی معاصر، “شمس لنگرودی” که در این شب فرهنگی از “احمدرضا احمدی” گفت و ویژگی های کودکانه و طنز قوی او و ترسهای احمدرضا از فقر و مرگ و شاید سرگذشت و سرنوشت و شخصیتی برآمده از این ترس ها و در ادامه چندین شعر از زیباترین اشعار خود را نیز برای جمع خواند.
و البته اجرای بسیار جذاب و متفاوت موسیقی توسط گروه دونفره “جوما” با خوانندگی خاص پژوهشگر موسیقی، “امین حق ره” و گیتار نوازی مخملین “سامان ایوبی” که راوی نامه ها و ترانه های ناخوانده بودند.
لطف مهم دیگر این مجلس وزین و محترم، دو تقدیر ویژه بود از نویسنده و پژوهشگر متواضع، “فرامرز طالبی” و نیز جغرافی دان کوشا و خستگی ناپذیر، “نیما فرید مجتهدی” که نسبتی نیز با “دکتر محمدعلی مجتهدی گیلانی”، بنیانگذار دانشگاه صنعتی شریف و ریاست دبیرستان ماندگار البرز دارد و وسعت کار بی نظیرش نشان از وجود ژن خاص پشتکار در این خانواده بزرگ و محترم دارد.
درانتهای برنامه نیز، خوانش جُستاری دربارهی معماریِ نابودشدۀ رشت در گشت و گذاری خیالین با ایلیا در کوچههای شهر، نوشتۀ “محمد رضایی راد” که توسط میلاد رحیمی بهزیبایی اجرا شد.
در مراسم شب فرهنگی ایلیا، بی تردید نام “ایلیا”، به همت پدر و مادر گرامی اش، با یکی از وزین ترین شب های فرهنگی گیلان گره خورد و از آنجا که ذهن انسان، توان عجیبی در اتصال و به اصطلاح امروزین، لینک کلمات و عبارات، با احساس و هیجان مرتبط با آن دارد، بی گمان حس زیبا و طعم شیرین این شب به یادماندنی زین پس با هربار شنیدن نام ایلیا به سراغ شرکت کنندگان خواهد آمد و من امیدوارم بتوانم این حس را که نشان عمیقی از زندگی و ماندگاری را در خود دارد، به عنوان یک چراغ راه، به والدین فرزند از دست داده ارائه دهم.
در پایان برنامه “شب فرهنگی ایلیا”، این شعر از رودکی به خاطرم متبادر شد:
ای آن که غمگنی و سزاواری
وندر نهان سرشک همی باری
رفت آن که رفت و آمد آنک آمد
بود آن که بود، خیره چه غم داری؟
هموار کرد خواهی گیتی را؟
گیتیست، کی پذیرد همواری
اندر بلای سخت پدید آید
فضل و بزرگمردی و سالاری
🍀 رشت.#دکتر_حمید_اخوین.۱۴۰۲/۴/۵ 🍀
#شب_فرهنگی_ایلیا
#انتشارات_ایلیا
#معنا_درمانی
#سوگ
Https://Telegram.me/HypnoseChannel
Insta: Instagram.com/Hamid_akhavein