تو رفتی اما صدایت را گذاشتی بمانَد.
اول هم همهجا بود. بعد زمان شروع کرد آن کارِ غمانگیز را با آن کردن.
هرچند که وقتی فراموشش میکنم دردش کمتر است، دلم نمیآید فراموشش کنم.
مثل این است که پدری ناگهان اسباب بازیِ کودکِ از دست رفتهاش را ببیند. هم نگه داشتنش کارِ سختی است برایش. هم دور انداختنش دردِ بزرگی است در دلش.
آدم دلش میخواهد حرمتِ عشق را نگه دارد. فراموش کردنش سنگدلی میخواهد. اما به خاطر آوردنش هم ویران کننده است.
#رابرت_ون | #دوشنبه #دلباختگی
ارسال از: سمیرا میراحمدی