رفت فرهاد و ازو ، قصّه ی شیرینی ماند
وز جوانمردی او ،تا ابد آیینی ماند
دوش رفت از بَرَم آن دلبر و در خانه ی من
بوی جان پروری از طرّه ی مشکینی ماند
ذوقِ دیدار، دَمی بود و زان تا دَم مرگ
بار رنجی است که بر خاطرِ غمگینی ماند
نام آن خواجه به زشتی و به رسوایی رفت
نام نیکویی اگر ماند ، زمسکینی ماند
ای خوش آن پادشه کشور معنی که از او
از همه مالِ جهان ، خرقه ی پشمینی ماند
دینِ پاکی که پِی خدمت خلق ، آمده بود
شد فراموش و از آن ،زاهد خودبینی ماند
ای که از عشقِ نفیسی، خبری می شنوی
ازجهان رفت و از او شهرتِ دیرینی ماند
استاد زنده یاد
#سعید_نفیسی
ارسال از: الهام پوریونس
Comments are closed.