مردی می گوید:
_تو خفه شو !
زن ها تو جنگ هیچی ندیده اند.
زن می گوید:
_هیچی ندیده اند؟
ابله !
ما کلی کار و دلواپسی داریم: باید به بچه ها غذا بدهیم ، از زخمی ها مراقبت کنیم ؛
اما شماها ، جنگ که تمام میشود، همه تان یکهو قهرمان می شوید.
مرده، قهرمان !
زنده مانده، قهرمان !
معلول، قهرمان !
برای همین است که شما مردها جنگ را اختراع کرده اید
خب، انجامش بدهید، قهرمان های خرفت . . . !
” دفتر بزرگ ” / آگاتا کریستوف
اشتراک از: بابک