– ما که دماغمان را عمل نکردیم و گونه نکاشتیم،
– ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم،
– ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم،
– ما که چشم هایمان رنگی نبود…
رفتیم و کتاب خواندیم؛
و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم،
آنقدر که هر بار که در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت.
? می دانی آن جراح که هر روز ما را زیباتر می کند ، اسمش چیست؟ اسمش «کتاب» است.
چاقویش درد ندارد، اما همه اش درمان است.
هزینهاش هم هر قدر که باشد به این زیبایی می ارزد.
من نشانی مطب این پزشک را به همه زنان میدهم:
به اولین کتابفروشی که رسیدید، بی وقت قبلی داخل شوید، آن طبیبِ مشفق، آنجا نشسته است، منتظر شماست.
عرفان نظرآهاری
اشتراک از: پريسا گندماني