نگاهی به اجرای «نمايشِ مان»؛ به کارگرداني «فریبا رئیسی»
برداشتي آزاد از دو داستان «دختر شاه برای ماه گریه میکند» اثر «النور فارجون»
و «احمقهای چلم و تاریخشان» اثر آیزاک «بشویتس»
علیرضا طیاری
در واپسين لحظات پایانی اجراي «نمايشِ مان»، نورِ آبيِ سرد و بيروحِ برآمده از سياهي مطلقِ صحنه، سازههاي کاغذي دستسازِ موشک و آدم و کشتي و گلولههاي توپ را در بر ميگيرد و اين همان تصويري است که در لحظات آغازين اثر فراموش نشدني «نمايشِ مان» به کارگرداني «فریبا رئیسی» به چشم تماشاگر ميآيد، اما در اين گذار مفرح يک ساعته، جهان مخلوق «نمايشِ مان»، بيان تازهاي براي رصد «پشت پردهي جهان معاصر» ميجويد. انديشهی قوي شکل دهندهي اين اجرا خبر از اتفاقي تامل برانگيز در تئاتر منطقه ميدهد:
«فریبا رئیسی» با کارگرداني درخشانش، توانسته تئاتري متفاوتي بيافريند و بر آدمکهاي کاغذي صحنهي اين «نمايشِ طناز» جان ببخشد و اثر نمايشي ضد جنگ «نمايشِ مان» را به زبان «حالِ مان» مبدل کند؛ تا در جستجوي روح نداشتهي زمان، با بال قصه و خيال، به نفير گلولههاي هنوز شليک نشده گوش بدهيم.
بر این باورم محتواي غني اجراي «نمايشِ مان» که بيان سمبليک و فلسفي را در طنزي جذاب تلفيق کرده؛ تجميعي بديع، از روشهاي بياني خلاق است.
روايت «نمايشِ مان» از دل قصهي آشناي «گم شدن دختر پادشاه»، با بهرهی خلاقانه از تمهيدات صحنهای، به هزار زبان، سخن ميگويد و با فرافکني و خلق آنات نمايشي خاص، انديشهي مخاطب را به وراي قصه ميبرد.
تجربهي گرانمايه اثر «نمايشِ مان» در نوجويي و فرانگری و تنيدگي تکنيکي به لحاظ شکل ارايه و فرم و به ويژه شناخت و تسلط به سن، تا بدانجا پيش رفته که حتي پردهي آويخته بر پيشاني صحنه که کاربرياش مشخص و محدود است، بخشي از لباس بازيگر ميشود، در حالي که همان پرده در دقايقي ديگر، به «سازهي عروسک گرداني» بخش «بازي در بازي» اجرا مبدل ميشود و حتي صداي قرقرهي ميلهی آويخته شده از آن نيز به هنگام حرکت، به عنوان افکت صوتي تکميل کنندهي تحرک نقشآفرينان، کارا ست!
در خصوص مهارت بازیگری «بهاره سعیدی» و «هدی فقیهی» باید گفت؛ زبان بدن، همسو با بازي، حسگيري مبتني بر تم، اجراي پانتومیم دقيق، میمیکهای اثرگذار چهره، همخواني، همسويي و همزماني در ريتم نقشهای پیدرپی و درهم، تعامل دقيق در اجراي دو نقش متقابل، کنترل صدا و حنجره در زمان تبديل نقشها؛ از شواهد اثبات درخشش این دو بازیگر جوان است که با مهارت ستودنيشان توانستند چهار نقش اصلی و ده نقش فرعی را در زماني فشرده، به خوبي بازی کنند.
موسيقي کلاسيک منتخب، وسعت حسيي اثر را هر لحظه به مرزهاي نامکشوف ميرساند و ميزانسنهاي حساب شده در جستجوي قابلیتهای پنهان صحنه، کارآمد بود.
از مظاهر ديگر خلاقيت اجراي مهم «نمايشِ مان»، تاجهاي کاغذين سلاطين و عروسکهاي کاغذيني است که از تئاتر عروسکي وام گرفته شده و همچون صورتکهاي تئاتر کلاسيک در اثر بخشي بيان کارگر بود.
در جمع بندي و فارغ از اما و اگر، ميتوان اجراي اين اثر را «مدلي برازنده« براي «آيندهي تئاتر تجربي» توصيف کرد و من دلم ميخواهد آن را «تئاتر زنده» بنامم!
از خوش اقبالي است که «محمود طياري»، نويسندهي پيشکسوت عرصهي نمایشنامهنویسی نيز مُهر تاييد را بر اين «تئاتر زنده» چنين زدند:
«شمایان بهاره عزیز و آن دیگر بازیآفرینان نمایش ِمان!
آنچه ما دیدیم یک باغ طاووس بود، با بالهای رنگی و طول صحنه را، چتر گشوده بود و با چه کبکبهای میرفت.
انگار ما به تماشای مرغان دریایی نشسته بودیم، وامدار صحنه، موج و خروشِ دریای موسیقی، هر لحظه ما را به سویی میُبرد.
دیر زمانی درحسرت تماشای یک نمایش بدیع و زیبا بودهایم. نیامدن و ندیدن این نمایش، که آمیختهای از بازی نور و موسیقی است، با اسم شب ی و، عصایی جادویی در آستینِ نقش آفرینانِ شبهِ قجری ِخود، یک جور به اصطلاح از کیسه خوردن است!
بی مدعا و چقدر شگفتیآفرین…
زیباترین لحظه، وقتی با دو گره، شیفونی است که به سر عروسک کاغذی زدهاید و آنرا روی لبهی پاراوان در نور ماه یا خورشید از بالا به شیبِ پایین سُر میدهید. این اولین گُلی است که به سینه تماشاگر میزنید.
دل خوش بدارید که در این نمایش، تماشاگران، بدهکار بازی، با پر و بالی گشوده، رویکردی ناگفته و نادیده را با خود به بیرون میبرند.
آفرین به شمایان «بهاره سعیدی» گرامی و «هُدای فقیهی» نازنین در یک بازی همزاد، و خانم «فریبا رئیسی» کارگردان عزیز، با پیاده کردن ِاجرایی برجسته در تماشاکدهِ پروین، به مدیریت یاسمن عشقی.
درودتان باد که شبی را، نه به کار گِل، که چه شیرین، در صحنهای از کاغذ و سیمان، گُل کاشتهاید! به همراه ِ«میثم» و ستایش ِ«موسیقی»اش!
محمود طیاری، پنجشنبه بیستم ماه تیر، ۱۳۹۸، رشت.»
در بروشور «نمايشِ مان» فهرست عوامل صحنه به شرح زير آمده است:
«سهیلا باجلان»، «فریبا رئیسی» با همراهی «فرناز حسینی» طراح و ساخت عروسک، «فریبا رئیسی» طراح صحنه و لباس، «کیاندخت رازی» گرافیک صحنه، «کیاندخت رازی» و «هدی فقیهی» اجرای گرافیک، «مازیار بهروز» طراح نور، «مسعود حبیبی» اجرای نور، «رضا حرفتبخش» دستیار کارگردان، «فرناز حسینی» منشی صحنه، «عارف اولیایی» مدیر صحنه و تدارکات، «کیاندخت رازی» انتخاب موسیقی، «میثم ستایش» ادیت و افکت موسیقی، «بهاره سعیدی» و «رضا حرفتبخش» طراح گریم، «بهاره سعیدی» اجرای گریم، «هدی فقیهی» پوستر، بروشور و تراکت و «علی باقری» مدیر تبلیغات فضای مجازی و دیگر عوامل «نمایشِ مان».
گفتني است اجرای «نمايشِ مان» تا 27 تیرماه 1398 روی صحنه است.
رشت، 25 تير 1398.