Press "Enter" to skip to content

من را یادت هست،من تنهایی تو هستم!

0

ما همیشه در معرض از دست دادن هستیم.
از دست دادن فردی که دوستش داریم، از دست دادن جوانی،…
و بعد از دست دادن، فرآیند انطباق پذیری آغاز میشود.
ما کم کم یاد میگیریم که زخمها را ببینیم و حرکت کنیم.
آدمها را از دست بدهیم و حرکت کنیم.
ما عادت میکنیم که برای حرکت به جلو راهی پیدا کنیم.
اجازه دهیم درونمان به حرکت ادامه دهد…..

دل کندن را تمرین کن…..

آدمها که از میان ما میروند، دردی قدیمی دوباره سر باز میکند و بالا می آید.
دردی که هیچگاه از بین نمیرود و همیشه جایی درونمان مخفی شده و با اتفاقها و از دست دادنها به ما لبخندی میزند و می گوید:

من را یادت هست،من تنهایی تو هستم.

تنهایی درونی بخشی از ماست، درون ماست و با ما باقی خواهد ماند.

تنها راه کمتر شدن این درد ارتباط با آدمهاست.
به همین دلیل است که ارتباطهایمان هم مرهم هستند و هم میتوانند بیدار کننده دردی قدیمی باشند.

تکه هایی از یک کل منسجم
پونه مقیمی

اشتراک از پريسا گندماني

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *