“طرحها روستایی و کلاغها”ي تاليف ماندگار استاد محمود طياري/////
آفريدهيي “معجز”، “نوآور” و “پيشنهاد دهنده“/////
پريسا گندماني
برخي آثار هنري از جنس زندگياند و نیاز به شرح و معرفی ندارند و نيز بعضي از آثار ادبي آنچنان غنی هستند که بايد چرايي ماندگاريشان را، رازگشايي کرد؛ که قلم و نگاهي مجربتر از نگارنده اين سطور ميخواهد، اما نميتوان اثر”طرحها و کلاغهاي روستایی” را خواند و برايش چيزي نگفت و ننوشت:
چند روزی را که با این کتاب گذراندم برایم خاص و خاطرهانگيز گذشت، چراکه تنها “خواندن” نبود؛ بلکه “سفر” بود، همچون سفري در دوران کودکی به شمال زیبا و روستاهای سرسبز آن و مرور مناظر زیبايي که در مسیر رسیدن به شهر از پنجرهي ماشین پدرعزیزم ميديدم و نميدانستم براي هميشه در ذهنم نقش ميبندد و پس از آن سالهاي دور شيرين، اين جملات مرا دوباره به آن روزها برد:
“با سنجاقکها میرفتم، سایهام به علفها بود؛ و چشمم به آفتاب، که روی درختها، زردی آورده بود. برگها در باد، نا آرام بودند؛ و شالیزار زیر پای باد گسترده بود.
دور انبوه درختان بود، بارور و تناور، سخت پابرجا…
پرواز منحنی چند مرغابی در یک زمینه آبی
مترسکی خاموش و بی نگاه، کلاغی بر پرچین.” (به نقل از کتاب “طرحها روستایی و کلاغها)
آن روزها، روزهای معمولی نبود، بخشی از زندگی شيرين من بود که بیدغدغههاي بزرگسالي سپري ميشد. کودک بودم، فکر نمیکردم و فقط میدیدم، حس میکردم، لمس میکردم؛ تمام سبزیها را، کوهها را، شبنمهای پراز عطر شالیزار را که روی صورتم مينشست و نميدانستم بعد از چند دهه با خوانش اثر مهم استاد طیاری، آن گذشتهي دستنيافتني را دوباره زندگي ميکنم:
” از برنجزار حرف میزنیم
درخت آلوچهی قرمز
پرچین خیس،
تبریزیها و درخت توت
و سگی که خودش رو میلیسه
و گاوی که گردنش رو
به تنهي درختی میکشه
و کلاغها …
کلاغها!” (به نقل از کتاب “طرحها روستایی و کلاغها)
کتاب “طرحها و کلاغهاي روستایی” با زباني روان، زیبا و دلنشین نگاشته شده است؛ و چنان شاعرانه، تصويري و باورپذير پرداخته شده که با خوانش متن، پس از عبور از روستا به شهر، همچنان عطر شالیزار را از بين سطورش در مشام داريم و همواره حس نويسندهش را زيرپوستي دريافت ميکنيم.
علاوه بر جاذبههاي حسي در بطن کار، در نگاهي فرم شناسانه به رويهي کار، بافت زباني و چیدمان واژهها تنگ هم، به نتيجه ميرسيم که پس از گذشت چند دهه از خلق اين اثر، همچنان آفريدهيي “معجز”، “نوآور” و “پيشنهاد دهنده” را پيشرو داريم:
“یک کوه تنهایی بود.
که در صدای تو شکست
و اتوبوسی مرا، به مهمانی کندو برد:
مادر با دستهای بدرقه گفت: سیب
گفتم: نه و هیچ!”
(به نقل از بخش “ماه عسل” کتاب “طرحها روستایی و کلاغها)
روايت ماندگار “طرحها و کلاغها” اثر درخشان محمود طياري محدودهي سالهاي ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۶ را دربر ميگيرد و از اولین آثار تاليفي استاد محمود طیاری است. از زمان خلق اين اثر تاکنون که بيش از نيم قرن ميگذرد، طرحهاي روستايي وي بزرگاني از مشاهير ادبی را مسحور کرده و اشخاصي همچون “فریدون تنکابنی”، “یعقوب آژند”، “بهزاد عشقی”، “پرويز حسيني” و بسياري از نامآوران معاصر را به تمجید واداشته است. تا جایی که “بهزاد عشقی”، از منتقدان جدي ادبي اين چنين مينويسد:
“دهه ۱۳۴۰ عصر زرین ادبیات و هنر در ایران بود و نقاشی و نمایش و شعر و سینما و ادبیات داستانی دوران اوج هنر خود را طی میکرد و ستارگان بسیاری در کهکشان هنر ایران میدرخشیدند… اما پیش قراول این جریان طیاری بود که در روزگار درازگویی و نگارش رمانهای پر حجم مبتکر نوعی داستاننویسی مینیمال بود که بین شعر و قصه در نوسان بود و خود آن قصهها را “طرح” مینامید.”
“در زمینهی باز و رنگی، میآمدیم که برویم به شهر. دو طرف درخت بود و مزرعه، و کنارههای نیلی کوه، و گنجشکها، و نگاه من به خطوط نتی سیمهای تلگراف.” (به نقل از کتاب “طرحها روستایی و کلاغها)
بي دليل نيست که استاد “دکتر محمد روشن” طي مستندي در نشريهي “گيلوا” درباره نويسندهي “طرحها و کلاغهاي روستایی” مينويسد: “آن هنرمند فروتن و منزوی که به جان و دل می نویسد، و به راستی نوشته های او در مرز اعجاز است…”
گفتني است اين کتاب به اهتمام نشر افراز تجديد چاپ شده است.