Press "Enter" to skip to content

کارتون: محمدرضا میرشاه ولد

0

آنها دشمنان امیدند، عشق من
دشمنان زلالی آب
و درخت پُر شکوفه
دشمنان زندگی در تاب و تب
آنها بر چسب مرگ بر خود دارند
دندانهای پوسیده و گوشتی فاسد
بزودی می‌میرند و برای همیشه می‌روند
آری عشق من
آزادی
نغمه خوان
در جامه‌ی نوروزی
بازو گشاده می‌آید
آزادی در این کشور…

• ناظم حکمت
• ترجمه‌ی احمد پوری
• از کتاب «تو را دوست دارم چون نان و نمک»

اشتراک: مریم قهرمانی

بیمار دردِ عشق و پرستارم آرزوست
بهبود زان دو نرگس بیدارم آرزوست
یاران شده‌اند بدتر از اغیار، گو به دل
کای یارِ غار! صحبت اغیارم آرزوست!
ای دیده خون ببار که یک ملتی به خواب
رفته‌ست و من، دو چشمِ بیدارم آرزوست
ایران خراب‌ترست ز دو چشم تو ای صنم!
اصلاح کار، از تو درین کارم آرزوست
بیدار هر که می‌شود درین مُلک، رَوَد به دار
بیداری و زندگی، بی دارم آرزوست
ایران فدای بوالهوسی‌های خائنین
گردیده، قشونِ فداکارم آرزوست
در زیر بارِ ظلم شده‌ام خسته‌ ای خدا
با مرگ بگو، خلاصیِ زین بارم آرزوست
تجدیدعهد و دوره‌ی سلطان حسین گشت
یک مرد ! همچو نادرِ سردارم آرزوست…

“عارف قزوینی”

 

اشتراک: بابک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *