Press "Enter" to skip to content

معمّا

0

دکتر آنه محمد دوگنچی

معمّا

جاری ست
رودخانه ی ایّام………..
و ما
شناگرانِ نا بلد
در تلاطم امواج
دست وپایی میزنیم
از ساحلی
به ساحلی
هر روز شیرجه درجریان تقدیر
تا کجا بَرَدمان
تلاطمِ امواج

تلاش : حماسه وار
دستاورد: هیچ
شبانگاهان
تکیه بر مصطبه ی شب
به خیالِ واهی
فراغت
شب اما
رودی دگرست وتقلایی دگر
روویا :فیلمی مغشوش
پیچ وتاب وآشفتکی
سایه های محو وفرّار
نیم رُخ های مستعجل
فرو رونده در ظُلمات
حوادثی بی سر وته
فریادهایِ صامت
گفتگوهای گُنگ
حدیثی پرت وپلا
بر مخاطبی
گیج وخواب!
به هرحال اما
بسامان تر ازروز

آدمی
رهرویی بی دستاورد
نصیب ش
هروله ی شباروز
بین امواج تصویر وحادثه
چه قبله ای
درتضارب و تقاطعِ
حادثاتِ یک سر بی سر

اما شگفتا
آدمی درعینِ نامرادی
ناقدِ بی رحمِ
روز وروزگار،لهیبِ آتش بر پرده ی تزویر
شاهینی
برتارکِ ایام
فراتر از
هر رود ودریایی،فراتر از هر غوغایی
زیستی دوگانه
پای درخاک
بال درافلاک
مرغِ طوفان را چه باک از
تلاطمِ اماج
تهاجمِ حادثات
نگشود برما
این معما
چیست انسان؟؟
۴۰۱/۲/۲۰
آنه محمد.

 

نقاشی: علیرضا طیاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *