نمای آجرچیناش از سالهای دور مانده بود و پنجره هایش طاقی داشت.
از پشت چهارچوب رنگ خوردهی پنجرههای چوبیاش پردههای سفیدی دیده میشد و معلوم بود در خانه تکانیهای همین عید تازه تمیز شده است.
یک تراس مستطیل شکل با حفاظهای فلزی فرفورژه رو به کوچه بود و لوله بخاری قدیمی از قسمت برش خوردهی شیشه دیده می شد…
حتما روزگاری دستهایی به گلدانهای چیده شده روی تراس آب میداده؛ دستهایی که بارها در بدرقه تکانده شده و نگاههای منتظری که در جستجوی فرداها بود…
عکس: آرمان عصار
درباره محله پیرسرا رشت
شاید بتوان محله «پیرسرا»ی رشت را بهواسطه فروشگاههای صنایع دستیاش، هنریترین خیابان این شهر دانست. یکی از همان خیابانهایی که هر گردشگری با قدم زدن در آن شگفتزده میشود و ممکن است یاد هنریترین خیابان تهران «ویلا» هم بیفتد.
از ابتدا تا انتهای خیابان «پیرسرا» همه نوع صنایع دستی را میتوانید پیدا کنید. از اسباببازیهای نوستالژیک که قدیمها در تمام مغازههای بین راهی گیلان پیدا میشد و حالا شاید در یک یا دو مغازه بتوان آنها را پیدا کرد تا سبدهای حصیری، قاشقهای چوبی و گمجهای سفالی که هنوز هم گیلانیها در همانها غذا میپزند.
«پیرسرا» یکی از محلههای قدیمی رشت است و یک مسجد تاریخی هم دارد. به همین دلیل، صاحب برخی مغازهها سالهاست که در آنها مشغول به کار هستند و مغازه و کارشان را از اجداشان به ارث بردهاند.
به هر مغازهای که وارد شوید و پای درد دل فروشندگانی که برخی از آنها تولیدکننده هم هستند، بنشینید، غصه میخورید. خیلیها از اینکه صنایع دستی چینی و تایلندی بازارشان را گرفته است، گلایه میکنند و برخی دیگر از نامهربانی مسوولان و حمایت نکردن آنها شکایت دارند.
یکی از عرضهکنندگان صنایع دستی مدعی است که قدیمیترین مغازه خیابان را او اداره میکند و برای اینکه گفتارش را با سند ثابت کند، عکس جدش را که روی دیوار نصب کرده، نشان میدهد و میگوید: این عکس متعلق به جد پدریام است و این مغازه نسل به نسل چرخیده تا به من رسیده است. صنایع دستی زمانی برای خودش برو و بیایی داشت و مردم از همه محصولاتی که در این خیابان عرضه میشد، در خانههایشان استفاده میکردند؛ اما حالا این محصولات کمتر خاطرخواه دارند. قبلا این راسته پر از مغازههای صنایع دستی بود، اما در این چند سال، بسیاری از مغازهها جمع شده و صاحبان آنها مشغول کار دیگری شدهاند.
برخی دیگر هم که در این حرفه مو سفید کردهاند، جلوی درِ مغازههایشان که حتی ساختمانشان هم جزو میراث فرهنگی میتواند محسوب شود، نشستهاند و گپ میزنند و گاهی هم با کاسبان دیگری که از آن راسته رد میشوند، سلام و علیکی میکنند.
شاید اعتراض عرضهکنندگان محصولات صنایع دستی به پُر شدن بازارشان از محصولات چینی و تایلندی را بتوان از روی کاغذهایی که جلوی یک مغازه چسبانده شده است، بهتر درک کرد: «جنس چینی نداریم» و «ایرانیام، ایرانی میخرم».
صاحب این مغازه، خودش را کارمند آموزش و پرورش معرفی میکند و میگوید: صبحها در مدرسه به دانشآموزان درس میدهم و عصرها در فروشگاهام صنایع دستیای را که در وطنم تولید شده است، عرضه میکنم. با بسیاری از تولیدکنندگان صنایع دستی گیلان در ارتباط هستم و محصولات آنها را میفروشم. با این حال هنوز موفق نشدهام با بسیاری از صنعتگران استان های دیگر ارتباط برقرار کنم.
او چرتکه را یکی از صنایع دستی گیلان معرفی میکند و ادامه میدهد: چرتکه هم بهصورت کاملا دستی در رشت تولید میشود، اما هنوز هم نتوانستهام تولیدکننده آن را پیدا کنم. یکسری هنرمند هم داریم که چوب را با دست میتراشند و در ماسال و مناطق کوهستانی فعالیت میکنند، آنها با مشتریهای خاصی در شهرهای بزرگ کار میکنند. برخی دلالها هم اصلا اجازه نمیدهند ما به این دسته از هنرمندان نزدیک شویم.
این عرضهکننده صنایع دستی معتقد است: باید صنایع دستی گیلان معرفی شود تا وقتی گردشگران برای خرید به بازار وارد میشوند با صنایع دستی تایلندی مواجه نشوند. تقریبا در همه مغازهها صنایع دستی چینی و تایلندی پیدا میشود. ما بارها به معاونت صنایع دستی اعلام کردهایم که از شما هیچ کمکی نمیخواهیم فقط کاری کنید وقتی گردشگران به گیلان سفر میکنند و به «پیراسرا» میآیند، بهجز صنایع دستی تولید گیلان، محصولات کشورهای دیگر را نبینند. نهایت، صنایع دستی اصفهان یا شهرهای دیگر را که متعلق به وطن خودمان است، ببینند.
او اظهار میکند: بارها شاهد بودهایم، گردشگران تایلندی که از محله پیرسرای رشت دیدن کردهاند، وقتی صنایع دستی کشورشان را در فروشگاههای ما میبینند، با شگفتی میپرسند، چرا به هر مغازهای که وارد میشویم صنایع دستی تایلند را میبینیم؟! کشور شما که در این حوزه غنی است! این حرفها همه درد است، چه باید بگوییم؟
این عرضهکننده صنایع دستی بیان میکند: صنایع دستی خارجی در کل کشور پخش شده است، اما در شهرهایی مثل اصفهان و شیراز که گردشگر دارند، هم محصولات خارجی و هم ایرانی فروخته میشوند؛ اما بعضی شهرهای دیگر که گردشگر ندارند، باید چه کار کنند؟ ما حاضریم مثل فروشگاههای اصفهان، به راهنمایان تور پورسانت بدهیم تا گردشگران را برای خرید به مغازه هایمان بیاورند. چه اشکالی دارد؟ حداقل فروشمان کمی بیشتر میشود و دیگر، مجبور نیستیم مغازههایمان را جمع کنیم.
منبع: ایسنا