تلاشهای آزادی خواهانهی چهرههای ملی میهنی یک سرزمین، همواره تاریخساز و ماندگار است و مبین غرور ملی.
ستارگانی همچون “باقرخان” و “ستارخان” و “میرزاکوچک جنگلی” که در دفاع از خاک و داشتههای ایران و ایرانی؛ جان فدای مردم کردند.
در این گذار؛ ادبیات متعهد و ابزارهای فرهنگی در تبیین افتخارات ملی؛ کارآمد و پیشبرنده است.
و از خوش روزگار در آن زمان که پیوندی فاخر میان “تاریخ” و “هنر” حادث شود و “دلآوران” زمانه در آفرینههای “هنرمردان” بزرگ، باز آفرینی شوند؛ اسطورههای زمان؛ بر فرهنگ ملی “جاویدان” میشوند.
و اکنون:
خوشا که در شلوغیهای عادت شدهی بیهوده و خاکستریهای بیمایه؛
از خشخش برگهای زرد خشک بر مزار پاییزیشان
تا دستهای خالی و چشمهای پرحسرت مردمان شریفم، در بازار شهر رشت
از زخمهایی که به “قول صادق” هدایت قرار بود در انزوا و آهسته به کار تراش روح باشند
تا تنهاییهایی که به قول “محمود طیاری” با زخمهای بیدهان به آوازند:
در زمستان ۱۴۰۰ ناگهان شاهد یک اتفاق ادبی- نمایشی در بازشناسی چهرهی ملی؛ “میرزا کوچک جنگلی” هستیم.
تله فيلم دو نمایش “گوسفند دوخان” و “درخت غار” به قلم استاد محمود طیاری و تهيه كنندگي آقاي عبدالرضا اصغرتاش و كارگرداني آقاي هومن ميرمعنوي و نقش آفرینی استاد دکتر رضا میر معنوی و مدير توليدي آقاي دانيال مهاجري و تصويربرداري آقايان نوربخش و خير انديش در شهر لاهيجان توليد و ماندگار شد.
در متن این نمایش میرزا کوچک جنگلی میگوید:
” زمستان بر من خشم نگیرد، بهار را به تهران خواهم برد. “
متن و گزارش سردبیر سایت هفت هنر: علیرضا طیاری
با هم این تله فيلم را به تماشا مینشینیم: