Press "Enter" to skip to content

Posts published in “مکث”

‍ تين…

0

‍ تين يک پسر شش هفت ساله هلندى است. ارديبهشت ماه گذشته بعد از سردرد و آزمايش هاى مختلف فهميدند به سرطان مغز مبتلاست وكارى نمى شود برايش كرد وحداكثر يک سال ديگر زنده است. وقتى پدرومادر با كمک دكتر وپرستاران و روان پزشک خواستند “تين” را براى مراحل بعدى بيمارى و رسيدن مرگ آشنا كنند و پرسيدند آخرين آرزويش چيست ؟تا…

کسی چه میدونه!

0

اگه بخوام باهات رو راست باشم باید بگم که زندگی یک جورایی سخته. من بهش میگم اصل بقای سختی. یعنی سختی از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشه ولی نابود نمیشه. برای همین هم توی یک زندگی خیلی خوب و عادی، جایی که هیچ کی به هیچ کی به خاطر عقایدش شلیک نمی کنه و همه چی آرومه؛ آدمهای زیادی مشت مشت…

نفع شخصی: ریشه ی سقوط ما

0

  خائنانه ترین خیانت ها این است که وقتی یک جلیقه ی نجات در کمدت آویزان است، به خودت دروغ می گویی که احتمالا اندازه ی کسی که دارد غرق می شود نیست. اینجوری است که نزول می کنیم و همینطور که به قعر می رویم تقصیر همه ی مشکلات دنیا را می اندازیم گردن دیگران ولی لازم نیست برای تقصیر اسم…

متنی از ناصر سبزیان پور (روان_درمانگر) در خصوص ارج به مقام زن …

0

  زن بودن در جهان مردسالار کار دشواری است ولی زن بودن در جامعه ی ایرانی به نظر دشوار تر می آید. جامعه ای که پر است از ما مردان بلاتکلیف زندگی در کنار ما مردانی که همه چیز را با هم می خواهیم خود نوعی خشونت است. پدران ما از مادرانمان تنها خانوم خانه بودن را می خواستند آنها دوست داشتند…

چرا؟

0

شخصی پرسید: تخم مرغ ها را به چه قیمتی می فروشی؟ پیرمرد تخم مرغ فروش پاسخ داد: دانه ای پانصد تومان خانوم خریدار به او‌گفت: من برای شش تخم مرغ ۲۵۰۰ تومن پرداخت می‌کنم و یا چیزی از‌ تو‌ نمی خرم پیرمرد در‌جواب گفت: بیا به قیمتی که می خواهی، تخم مرغ هایت را بردار. شاید این شروع خوبی برای فروش امروز…

مردم شهرم همیشه عجول بوده اند

0

مردم شهرم همیشه عجول بوده اند همیشه همه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند چای را داغ سر کشیدند پشت ترافیک بوق را یکسره کردند شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند در پیاده رو به هم خوردند و بَد و بیراه گفتند برای آشنایی با جنس مخالفشان از ده سالگی آب دیده شدند…

نقل قولی از آلبرت اینشتین

0

  * هر انسانی قسمتی از کل است که ما آن را کائنات ( Universe) مینامیم , قسمتی که بوسیله زمان و مکان محدود میگردد. * او خود را بصورت نوعی نور- وهم هوشیاری ( Optical delusion of consciousness ) تجربه میکند که به موجب آن خودش , فکرها و احساساتش جدا از دیگران انگاشته (دیده) میشود . * این وهم هوشیاری…

متنی از دکتر پونه مقیمی، روانشناس بالینی همراه نشانی اینستاگرام و کانال تلگرام ایشان

0

تصور کنید با بدنی شفاف و زلال رو‌ به روی جریانِ زندگی ایستاده اید و نظاره‌گر تمامِ جریانات هستید. اجازه دهید جریانات و اتفاقات از شما عبور کنند. اجازه دهید اندوه عبور کند. خشم عبور کند. درد عبور کند. اجازه دهید هشیاری‌تان تبدیل به نظاره‌گری انعطاف پذیر شود. شفاف که باشید، به چنگک‌ها و خشم‌های دیگران گیر نخواهید کرد. نظاره گر که…

کسانی که طی آن زمان می‌گفتند من، دقیقاً من بودند!

0

جملات زیبای زیادی هست در این باره که فکر کردن به این که ذهن انسان، که جهان را در بر می‌گیرد و بسیاری ایده های عالی دارد، باید همراه با او در گور فرو رود، چه قدر تکان دهنده است؛ اما درباره ی این که پیش از ظهور این ذهن و ویژگی هایش بی‌نهایت زمان سپری شده، و در چنان زمانی جهان…

زندگی همین امروز است.

0

داشتم به میهمانم می‌گفتم : اگر راحت تر است رویه نایلونی روی مبل های سفید را بردارم؛ البته اراده کرده بودم قبل از رسیدنشان برشان دارم ؛ او تعارف کرد و گفت: راحت است؛ من اما گرمم شد و برش داشتم؛ بعد یک دفعه حس کردم چقدر راحت تر است! سه سالی می شد خریدمشان اما هیچ لک و ضربه ای بر…

اندوه…

0

اندوه به گلو که می‌رسد، بغض می‌شود. به سر که می‌رسد، از چشم‌ها سرازیر می‌شود. و وقتی فراتر از بدن باشد، ما را از “زمان” جدا می‌کند. حجم اندوه که زیاد باشد، سرریز می‌شود به بُعدِ دیگری از زمان و ما را هم با خودش می‌برد. می‌برد به بُعد دیگری که گویی ما را آماده می‌کند تا بتوانیم با حجم اندوه کنار…

بیسوادی فضیلت نیست!

0

  در راهروی هواپیما پیش می روم تا به صندلی ام برسم. جلوی من یک خانم عرب دنبال صندلی اش می گردد. مهماندار صندلی اش را به او نشان می دهد و می گوید: “اجلس!” به مهماندار هواپیما می گویم که ایشان خانم هستند و به جای اجلس باید.بگویید “اجلسی” و البته مؤدبانه اش این است که گفته شود “تفضّلی” (بفرمایید)، مهماندار…

خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد!…

0

هر شخصی که قدم به زندگی شما می گذارد، یک معلم است. حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است زیرا محدودیت های شما را نشان‌تان داده است. پس آگاهانه و با آرامش با اطرافيان رفتار كنيد و از تنش و درگيرى و بحث بپرهيزيد. هرگز فکر نکنید که اگر فلان مرحله زندگی بگذرد، همه‌چیز درست می‌شود……

بزرگترين دشمن سعادت و آزادى انسان ها؟ متنی از برتراند_راسل

0

  یک دانشجو برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا همراه با خانواده اش عازم استرالیا شد. در آنجا پسر کوچک شان را در یک مدرسه استرالیایی ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند. روز اوّل که پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسید: پسرم تعریف کن ببینم امروز در مدرسه چی یاد…

عکس هایی از باغ سنگی سیرجان

0

  اینجا باغ سنگی سیرجان است. درویش‌خان اسفندیارپور، سازنده‌ی این باغ، پیرمردی کر و لال بود که در دوران اصلاحات ارضی زمین‌هایش را از دست داد. بعد از این اتفاقِ سخت، او تنه درختان خشک باغش را به این مکان آورد و با وصل کردن سنگ به شاخه‌هایشان باغی تازه با میوه‌های سنگی ساخت. درویش‌خان برای بازدیدکنندگان باغش با زبان اشاره و…

عشق و دوست داشتن

0

  و فاصله ای ست ابدی میان عشق و دوست داشتن که برای پیمودن این فاصله، یا باید پرید یا باید فرو چکید. من هر دو را تجربه کردم. عشق را اگر نتوانی به سمت دوست داشتن هدایت کنی، تجربه ای دردناک خواهد شد. خوبی دوست داشتن در این است که خراب نمی‏‌کند، دفرمه نمی‏‌کند، اسیر نمی‌‏کند، اما عشق چیز دیگری است،…

به دنبال خودم!

0

  هاپر مدعی بود که هنر متعالی بیشتر نتیجه ی بیان ناخودآگاه است. چیزی که وی به آن، “واکنش عاطفی شخص به زندگی و جهان” و “بروز زندگی درونی هنرمند” می گفت. تا اواخر دوره ی کاری اش، هرگاه ازو می پرسیدند به دنبال چیست، پاسخ می داد: “به دنبال خودم.” — پنجره ها و خلاء در نقاشی های ادوارد هاپر نوشته…

عشق اول یا دوم؟ به همراه دکلمه شعر عشق اول با صدای شاعر

0

اگه از من بپرسى “آدما چند بار تو زندگيشون عاشق ميشن” بهت ميگم دو بار! اولين بار برمي‌گرده به سالهايى كه از زندگى هيچ چيز نميدونى. تو روزهاى بين نوجوونى و جوونى، يكى مياد و بهت چيزى رو ميده كه هيچوقت نداشتيش. اگه از من بپرسى چى، بهت ميگم: “دلتنگى”. تو براى اولين بار، يك غريبه رو قدر خانوادت دوست دارى. دومين…

ز_مثل_زلزله

0

چند ماه پیش یادتونه که هی داشت بچه دزدی اتفاق میافتاد؟ الان چرا دیگه خبرهایی از بچه دزدی نمیشنویم؟ یا چرا سالهای قبل همچین چیزی نبود در این حد؟ چرا فقط در اون بازه زمانی بچه دزدی زیاد شده بود؟ شاید قبولش برای مردم عادی کاملا سخت باشه، اما جهان بر پایه انرژی رفتار میکنه. ✅ قانون تمرکز-گسترش: به هر چیزی تمرکز…

به روایت یک شاهد عینی

0

“به روایت یک شاهد عینی” یکی از عظیم ترین پروژه های عکاسی است که در چند سال گذشته در ایران انجام شده است.پروژه ای سه ساله که شامل تحقیقات فراوان بوده است. ثبت هفده فریم که اجرایی بسیار خوب و دقیق و پر از جزییات دارند. در اجرای این عکس ها گروه بزرگی به خانم اخلاقی یاری رسانده اند از جمله: ساسان…

برای ظریف های زیبای عاشق!

0

? این متن رو یه مرد نوشته برای ” ظریفهای زیبای عاشق ” ! زن ها ، دوست داشتنی ترین چیزی هستند که میشود پیوسته و بی خستگی عاشقش بود و بود و بود .. زن ها ، حجم گونه یا پروتز لب نیستند ، زنها کمرهای خیلی باریک و انگشتان کشیده نیستند ، اینها فقط یک گوشه از زنانگیست .. زن…

تئوری پنجره شکسته

0

ارسال از: پریسا گندمانی تئوری پنجره شکسته یک تئوری معروف در حوزه جرم شناسی است که در سال ۱۹۸۲ توسط دو دانشمند آمریکایی مطرح شد. این تئوری در همان زمان که شهر نیویورک با معضلات شدیدی در زمینه تخریب المان های شهری توسط خرابکاران خیابانی و مواردی مانند دیوار نویسی های معروف به گرافیتی دست و پنجه نرم می کرد توسط پلیس…

” سلام ” می‌شه پیشت برگردم؟

0

کوسه‌های زندگی //اختاپوس تنهایی در اقیانوس زندگی میکرد. روزی کوسه ای به او نزدیک میشه و میگه: دوست داری با هم دوست شیم؟ اختاپوس خوشحال میشه که قراره دوستی داشته باشه و میگه باشه. کوسه میگه اما یه شرط دارم. اختاپوس میگه: چی؟ کوسه میگه: که یکی از بازوهاتو بدی بخورم. اختاپوس به بازوهاش نگاه میکنه و میگه من که بازو زیاد…

دانش و خرد

0

بابک: . . . بايد به ياد داشت كه «دانش»، «خرد» نيست و نمی تواند باشد. دانش عليه خرد است و مانع بيداری خرد می شود. دانش، سكه ای تقلبی است؛ ‌تظاهر می كند كه می داند. در حاليكه هيچ چيز نمی داند؛‌ ولی می تواند انسان را فريب دهد. اين موضوع چنان ظريف و نهان است كه اگر فرد واقعا هوشمند…

تنها 31 دقیقه تا سوئد فاصله داریم!

0

  ارسال از نازی تارقلی زاده: اگر 3 دقیقه برای خواندن این متن و 1 دقیقه جهت انتشار آن برای دوستانتان وقت بگذارید. یارانه ی هر فرد 45 هزار تومان است. با این مبلغ میتوان هر سه جلد کتاب بیشعوری (خاویر کرمنت) بعلاوه کتاب دوقرن سکوت (عبدالحسین زرین کوب) را خریداری کنید. شما میتوانید با پول سه کیلو ماست یک جلد کتاب…

محکوم به نابودی!

0

همه‌ی آدما واسه خودشون دوتا دنیا دارن! دنیایی که اونارو به شما متصل می کنه، که باعث میشه با آدمای دیگه نشست و برخاست کنن، بخندن، برقصن و پابه‌پای بقیه لذت ببرن‌. اما دنیای دیگه ای هم هست به اسم تنهایی که اتصال اونارو با بقیه دنیا قطع میکنه! اونوقته که یاد می‌گیرن تنهایی لذت ببرن، گریه کنن، با صدای بلند کتاب…

بدترین بدهکاری

0

یک روز از خواب بیدار می شوی نگاهی به تقویم می اندازی ! نگاهی به ساعتت ، و نگاهی به خودِ خودت در آینه ، و می بینی هیچ چیز و هیچ کس جز خودت حیف نیست … لباسهای اتو کشیده غبارگرفته مهمانی ات را از کمد بیرون می آوری گران ترین عطرت را از جعبه بیرون می آوری و به سر…

دربند نباشیم….

0

الهام پوریونس: بند ناف را بریدند و گریستیم از ترس جدایی. اما رازش را نفهمیدیم. به مادر دل بستیم و روز اول مدرسه گریستیم و رازش را نفهمیدیم. به پدر دل بستیم و وقتی به آسمان رفت گریستیم و باز…. نفهمیدیم. به کیف صورتی گلدار… به دوچرخه آبی شبرنگ… بارها دل بستیم و از دست دادیم و شکستیم و باز نفهمیدیم. چقدر…

صلح عمومی

0

وقتی از نانوایی سر خیابون نان می گیرم و به سمت خانه راه می افتیم ، می گوییم “دارم میروم خانه”. وقتی از شهری که در آن درس می خوانیم می خواهیم به شهرمان برگردیم ، می گوییم “دارم میروم خانه”. وقتی از یک کشورخارجی که در آن اقامت داریم ، می خواهیم به ایران برگردیم ، می گوییم “دارم میروم خانه”.…

نسلِ جديد

0

جوان صیاد: نوجوان هاى امروز ما محتاجِ ذره اى فقط ذره اى “توجه” اند توجهى با چاشنىِ محبت كه اگر شماىِ پدر و مادر از آنها دريغ كنيد گدايى اش را از هر بى سر و پايى ميكنند… نسلى كه يك “حواسم بهت هست” ميخواهد يك نگرانىِ منطقى يك هم صحبت كه بشود رويش حساب باز كرد نسلِ جديد؛ نسلِ باصطلاح “نازك…

اشتباه نوشتیم که؛ می خواهم بزرگ شوم!

0

ما یاد گرفته بودیم که بخندیم و نه گفتن را هرگز نیاموختیم ما با بادکنک های قرمز بازی می کردیم عروسک هامان تکه وصله های پیراهن قدیمی مادر بود ما با گل های آفتاب گردان بزرگ شدیم در پستوی خانه ای با دیوارهای آبی که پشت بام هم نداشت برای قایم شدن و تنها دلخوشی ها خلاصه می شد در درخت های…

به کجا می‌ریم!؟

0

این روزا مردم فقط کامپیوتر دارن و دستگاه اسپرسو. جامعه ای که توی اون هیچکس نمی تونه به یه روش منطقی، با دست بنویسه و با دست، قهوه دم کنه، کجا میره؟ کجا؟ #مردی_به_نام_اوه #فردریک_بکمن ارسال از نازی تارقلی زاده

رومن رولان / نقل قول از سفر درونی

0

برماست که لذت ببریم ازغذا، از بوهای خوش، از رنگ‌ها، از جامه‌های زیبنده، از موسیقی از بازی‌ها، از نمایش‌ها و از همه گونه تفریح که هرکس می‌تواند بی‌آنکه آزاری به کسی برساند بدان بپردازد. باید چیزهای زندگی رابه کار برد و تا هراندازه که بتوان از آن لذت برد. باید به دیگران پیوست و درپیوند دادنشان به هم کوشید، زیرا هرچیزکه در…

نگران نیستم!

0

نگران نیستم همه چیز درست میشود آب ریخته روی زمین جمع نه،اما خشک میشود قلب شکسته خوب نه،اما ترمیم میشود و هنوز هم می توان در گلدان شکسته گل کاشت ! پریسا گندمانی

تنها راه ادامه دادن!

0

ما برای رنج کشیدن آفریده شده ایم ولی به دنبال لذت بردن می گردیم باید پذیرفت که تنها راه ادامه دادن لذت بردن از رنج هایی ست که می‌کشیم ! چارلز بوکوفسکی رضا جنگی   ارسال از نازی تارقلی زاده

استن براکیچ، چشمی را تصور کنید که…

0

«چشمی را تصور کنید که هنوز قاعده‌ی انسان ساخته‌ی پرسپکتیو، آن ‌را به بند نکشیده‌ است، چشمی که هنوز به پیشداوری قواعد ترکیب‌بندی دیداری خو نگرفته است، چشمی‌که به‌نام چیز‌ها واکنش نشان نمی‌دهد، بلکه هر شئی را که در زندگی به آن برمی‌خورد از راه ماجراجویی‌ای در عرصهٔ دریافت دیداری می‌شناسد. در چشم کودکی که هنوز چهار دست و پا راه می‌رود،…

هوای دل…

0
ارسال از: روح افزا شعبانی   همه چیز بستگی به حال و هوای دلت دارد اگر حال دلت خوب باشد هوا آنقدرا هم آلوده نیست

ترغیب به مطالعه

0

یگانه قدیریان: دستگاه خودپردازى در فرانسه هست که داستانهاى کوتاه رايگان به مردم می‌دهد. اين ماشينها داستانهاى کوتاه چند دقيقه اى را با هدف افزايش مطالعه به جاى استفاده از موبايل هديه می‌دهند.

برایت آرزوهای ساده می کنم…

0

الهام خلیل پور: آرزو می کنم شب ها خواب های خوب ببینی و صبح ها سر حوصله ملافه های سفید را مرتب کنی،پنجره اتاقت را باز کنی و هنگامی که چایت را می نوشی آفتاب روی گونه ات بنشیند. آرزو می کنم به کسی که دوستش داری بگویی، دوستت دارم اگر نه امیدوارم قدرت این را داشته باشی که لبخندهای مصنوعی بزنی…

خدا گواه که هر جا که هست با اويم… تقسیم شادی ها….

0

سرم خوش است و به بانگ بلند می‌گويم که من نسيم حيات از پياله می‌جويم عبوس زهد به وجه خمار ننشيند مريد خرقه دردی کشان خوش خويم شدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست کشيد در خم چوگان خويش چون گويم گرم نه پير مغان در به روی بگشايد کدام در بزنم چاره از کجا جويم مکن در اين چمنم سرزنش به…

ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﻣﻘﺪﺱ…

0

#فرهنگ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﻣﻘﺪﺱ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﻣﻘﺪﺱ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻢ ؛ ﯾﮏ ﻓﺎﺻﻠﻪ …! ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﻣﻘﺪﺱ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻳﺪ !؟ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻣﻌﺎﺑﺪ ﻭ ﻣﺴﺎﺟﺪ مقدس، ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﻣﻘﺪﺱ ﺩﺍﺭﻧﺪ …! ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﻣﻘﺪﺱ…

بُگذاریم بُگذرد…

0

فصل ها مجابم می کنند که هر آمدی نوید ماندن نیست یک دل شویم با گُذر هر آنچه رفتنیست بُگذاریم تمام ناامیدی ها و غم ها به سان پاییز بُگذرد ارسال از پریسا گندمانی

همدل

0

برای همدل خود، لازم نیست همه چیز را بگویی تا او اندکی از تو را بفهمد؛ بلکه کافی است اندکی بر زبان بیاوری تا او همه‌ی تو را دریابد ? نون نوشتن ? محمود دولت آبادی ارسال از نازی تارقلی زاده

نياز افراد به قدرت

0

ويليام گلاسر در كتاب تئوري انتخاب مي گويد افراد نيازشان به قدرت را به سه شكل برآورده مي كنند: ۱. شکل اول: power on يعني قدرتشان را بر ديگري اعمال مي كنند و با كنترل ديگري يا ديگران احساس قدرت مي كنند. تذكر دادن به ديگران، غر زدن، ايراد گرفتن و مجبور كردن ديگران به كارهايي كه به گمان اين افراد به…

از كجا معلوم؟

0

به جاى مقاومت در برابر تغييراتى كه خدا برايت رقم زده، تسليم شو. بگذار زندگى با تو جريان يابد، نه بى تو. نگران اين نباش كه زندگى‌ات زير و رو شود. زيرِ زندگى‌ات بهتر از رويش نباشد. الیف شافاک/ ملّت عشق الهام پوریونس  

ﺭﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ

0

نازی تارقلی زاده:  ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ ﺑﺮﻛﺖ ﻫﻢ ﻧﻤﻴﺒﺨﺸﺪ ﻛﻨﺘﺮﻝ ﻫﻢ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ ﻓﻘﻂ ﻋﻤﻠﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ! ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺷﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺷﻤﺎ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﺪﻫﺪ. ﺷﺎﺩ ﺑﻴﺎﻧﺪﻳﺸﻰ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﻰ ﻧﺼﻴﺒﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻣﻨﻔﻰ ﺑﻴﺎﻧﺪﻳﺸﻰ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﺼﻴﺒﺖ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻣﻨﻔﯽ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﻛﻮﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﻌﻞ ﻣﺎ ﻧﺪﺍ. ﺍﻳﻦ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﺭﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ، ﺩﺭ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺫﻫﻦ، ﺍﺯ…

دالای لاما و مهربانی

0

… هرگز به آدمهای مهربان زخم نزنید آدمهای مهربان در مقابل خوبی هایِ یکطرفه هرگز احساس حماقت نمیکنند چون خوب بودن برای آنها عادت شده آدم های مهربان از سر احتیاجشان مهربان نیستند آنها دنیا را کوچکتر از آن میبینند که بدی کنند… آدمهای مهربان خود انتخاب کرده اند که نبینند نشنوند و به روی خود نیاورند نه اینکه نفهمند… هزاران فریاد…

قانون 70%

0

نازی تارقلی زاده:   نکات واقعی و جالب در زندگی تک تک ما… 70 درصد برنامه های آخرین مدل گوشی ها ، بدون استفاده می ماند! به 70 درصد سرعت یک ماشین گران قیمت و آخرین سیستم نیاز نیست! 70درصد فضاهای یک ویلای لوکس، بدون استفاده می ماند! 70 درصد یک قفسه پر لباس، به ندرت پوشیده می شود! از70درصد استعدادهایمان استفاده…

بینایی ما…

0

فقط برای سی ثانیه چشمان خود را ببندیم شاید کمی احساس کنیم کوری چه دردیست و بیاندیشیم آیا ما آنطور که تصور می کنیم بینا هستیم؟ ژوزه_ساراماگو ارسال از: نازی تارقلی زاده

حق با شماست!

0

?یاد پدر افتادم که میگفت:” نه با کسی بحث کن. نه از کسی انتقاد کن. هر کی هر چی گفت بگو حق با شماست و خودت را خلاص کن. آدم ها عقیده ات را که می پرسند، نظرت را نمی خواهند. می خواهند با عقیده خودشان موافقت کنی. بحث کردن با آدم ها بی فایده است.” ?چراغ ها را من خاموش میکنم…

اگر می‌دانستم …

0

الهام پوریونس: اگر می‌دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می‌بینم ، به تو می‌گفتم «دوستت دارم» و نمی‌پنداشتم تو خود این را می‌دانی … همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد … کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آن‌ها علاقه و نیاز داری … مراقبشان…

حمایت از کتاب خوانی

0

در نروژ هرکس کتابی بنویسد دولت 1000نسخه از نویسنده آن می خرد و در اختیار مردم قرار می دهد با این روش هم سطح مطالعه مردم و هم انگیزه نویسندگان بی بضاعت برای نوشتن بیشتر میشود. ارسال از: الهام پوریونس

من و مادربزرگ…

0

خمیر دندان جديد گرفته ایم. بوی ویکس می دهد. بوی زانو درد مادربزرگ. دهانم از بوی 13 سال پیش پر شده. همیشه به رویش می آوردیم و غر می زدیم که بوی ویکس خانه را برداشته و طفلکی هر بار کودکانه انکار می کرد که ویکس نمی مالد. دزدکی می رفت توی اتاقش و ویکس می مالید به زانوهاش. قوطی لاجوردی رنگ…

‍ حکایتی خواندنی از قدرت طبع شعر ملک الشعرای بهار

0

نازی تارقلی زاده: میگویند روزی ملک الشعرای بهار شاعر معروف در مجلسی نشسته بود و حضار برای آزمایش طبع وی چهار کلمه را انتخاب کردند تا وی آنها را در یک رباعی بیاورد. کلمات انتخاب شده عبارت بودند از: خروس، انگور، درفش و سنگ ملک الشعرای بهار گفت: برخاسـت خروس صبح برخیز ای دوست خون دل انگور فکن در رگ و پوست…

من او را دوست داشتم،‌آنا گاوالدا

0

دوست دارم با تو باشم چون هیچ وقت از با تو بودن خسته نمی شوم. حتی وقتی با هم حرف نمی زنیم، حتی وقتی نوازشم نمی کنی، حتی وقتی در یک اتاق نیستیم، باز هم خسته نمی شوم. هرگز دلزده نمی شوم. فکر کنم به خاطر این است که به تو اعتماد دارم، به افکارت اعتماد دارم. می توانی بفهمی چه می…

تا فردا…

0

من می خوام برگردم به کودکی !! دیگه چی؟ کم و کسری نداری؟ دیگه چیزی نمی خوای؟ کمکم کن نازی. ما باید خوب بخوابیم تا بتونیم فردا, برسیم به کارمون…   ارسال از: نازی تارقلی زاده

وردی که بره ها می خوانند؛ رضا قاسمی

0

سه تار ساز اختناق است، ویولون ساز دموکراسی. از بس صداش لاجون است؛ بغض فروخورده است انگار؛ می گویند یک نفر شنونده برایش کم است، دو نفر زیاد . . . دیده بودم که اگر وسیله اش نکنی برای رونق دکان، رازهاش را پرده در پرده باز می کند بر تو . . . آخر زن است این ساز( از پشت نگاه…