Press "Enter" to skip to content

کات! صفحه‌ی بعدی…

0
متني از "آیلین بختی" نويسنده‌ي جوان اصفهاني //// زندگی های‌مان شاهنامه‌يي است... آن از آدم‌هایش که آمدن‌شان، نوش دارو است و رفتن‌شان تير خلاص؛ مي‌آيند که تمام‌ شدن‌مان را آغاز کنیم...

شعر خواني استاد محمود طياري و اجراي هماي پرواز در کلبه‌ي چوبي

0
??? همای مستان: پیر آموزگار من امشب رسید در بر من واژه‌های خوش عطر و بوی استاد همیشگئ من محمود جان طیاری امشب برای نخستین بار پیچیده در کلبه‌ی کوچک چوبئ و انگار همه ی این چوب ها و درختان و برگ ها و باغ هم به گوش نشستند به پای واژه واژه های سرا پا سرشار از عشقشان...

لالایی

0
  لالالالا بخواب ای کودک دیروز و امروزم. عزیزم! غمی دارم بسی جانکاه، که می‌خواهم بگویم با تو آن تکرار دردافزا. لالالالا! عزیز خرد و دلبندم.

ممنونم عزیزم!

0
می خوام یه اعتراف کنم...! من چند سال پیش دیوانه وار عاشق شدم، وقتی که فقط ده سال داشتم؛ عاشق یه دختر لاغر و قد بلند شدم که عینک ته استکانی می زد و پانزده سال از خودم بزرگتر بود! اون هر روز به خونه پیرزن همسایه می اومد تا پیانو یاد بگیره...

غم و غم

0
  صبح بخیر برف همراه برای تنهائی ام چه آورده ای ؟! غمی سپید.

از تو ممنونم…

0
هر زمان که فکر میکنم او را کامل شناخته‌ام، اتفاقی می‌افتد و متوجه میشوم هنوز بخش‌هایی کشف نشده در درونش وجود دارد. هنوز شکنندگی‌ها و آسیب‌پذیری‌های دلنشینی دارد که درک‌شان از زیبا‌ترین بخش‌های رابطه‌ام با اوست. هر زمان که فکر میکنم عمیق‌ترین نوع صمیمیت را با او تجربه میکنم، با رخ دادنِ اتفاقی متوجه میشوم هنوز به اندازه‌ی کافی درکش نمیکنم و هنوز هم بخش‌هایی در رفتارم وجود دارد که او را آزار میدهد. بعد از تمام این سالها، هنوز در حال کشفش هستم.

در نوازش‌های باد….

0
  لبِ جو، تنگِ غروب، آفتاب مي‌رفت ، هوا تار مي‌شد، ماه توي آسمان ، آشكار می شد . پرنده‌ها دسته دسته، به هر سو روانه ، از پيِ آب و دانه، بال زنان و خسته، مي‌آمدند به آشيانه. نازي ‌كوچولو اما، باباش پيدا نبود. نه اينجا، نه آنجا، هيچ جا نبود. خانه چهار‌ ديوار، با شكوفه‌هاي سيب وگلهاي شيپوريِ انار، پر از خار و سيم بود. گل‌هاي رُز توي باغچه، عطرْپاشِ نسيم بود. آبِ‌حوض چين برمي‌داشت، صاف مي‌شد. برگي از درخت مي‌افتاد، ماهيِ قرمز، مي‌آمد روي آب، نُك مي‌زد، شكلِ قاف (‌ق) مي‌شد! (بخشي از اثر) ادبیات کودک و نوجوان/سايه‌ي بابا مال من /محمود طیاری

سوژه‌های ناصرالدین شاه برای عکاسی زنان حرمسرا

0
ناصرالدین شاه قاجار که حالا بیش از ۱۲۰ سال از کشته شدن او به ضرب گلوله میرزارضا کرمانی می‌گذرد، از جمله شاهانی بود که در کنار حکمرانی خود، گوشه چشمی هم به هنر، از عکاسی گرفته تا نقاشی و خوشنویسی داشت و تلاش کرد در هر کدام از این حوزه‌ها شانس خود را امتحان کند. ۵۰ سال حکومت ناصرالدین شاه قاجار و تمام جریان‌های اجتماعی و فرهنگی و مناسبات سیاسی که در این مدت رقم خورد، او را به یکی از معروف‌ترین پادشاهان سلسه قاجار تبدیل کرد. حالا در کنار همه اینها، علاقه او به هنر را هم اضافه کنید.

مزه عشق

0
قدیم‌ها وقت آشپزي مادرم، کنارش می‌ایستادم و مراحلش را رصد می‌کردم تا راز خوش‌مزگي‌ش را ياد بگيرم. خیلی نگاه کردم او هم تردستی نمی‌کرد؛ سخاوتمندانه دستش را باز می‌‌گذاشت تا دید بزنم. سیر دیدم و بارها همان غذا ها را درست کردم؛ خوشمزه مي‌شد، اما باز هم دست پخت مادرم نشد... آن مزه و رنگ چيز ديگري بود. شايد بايد سال ها مي گذشت تا دريابم، آنچه غذاهايش را رنگين و خوش مزه مي کرد؛ عشق بود.

وصیت عبید زاکانی

0
  گویند عبید در زمان پیرى با اینکه چهار پسر داشت تنها بود و فرزندانش هزینه زندگى او را تامین نمیکردند، لذا او چاره اى اندیشید و هر یک از پسران را جداگانه فراخوانده و به او میگفت:

ترجمه‌ای تصویری برای شاهنامه

0
/ سعید خزایی سعید خزایی متولد ۱۳۵۸ همدان، کارشناس ارشد تصویرسازی از دانشکده هنر و معماری و در حال حاضر مدرس دانشگاه است. او همچنین برگزیده بوک شاپ بارسلونا اسپانیا است و در چندین نمایشگاه گروهی وانفرادی حضور داشته است.

از تو…

0
از پیراهنت، دستمالی می‌خواهم که زخم عمیقم را ببندم و از دهانت، بوسه‌ای، که جهانم را تازه کنم،...

پنام

0

(سندي براي ادعاي ذيل در دسترس نيست.) مخترع ماسک، ایرانیان باستان بوده اند و آن را “پنام” می‌خواندند … این روزها به خاطر پیشگیری از ابتلا به ویروس کووید 19 از “ماسک” استفاده می شود. بدنیست بدانیم که: در ایران باستان شخصی که به حضور شاه شرفیاب میشد؛ می بایست پارچه ای را جلو دهان بگیرد که به آن “پنام” گفته میشد.…

کتری رو بار بذار، دارم می‌آم!

0
سال 2017 گَری اولدمَن بابت فیلم «سیاه‌ترین ساعت»، اسکار گرفت. رفت بالای سن، جایزه‌ی اسکارش را گرفت دستش و یک نطق جذاب کرد. ته حرف‌هایش از مادر 99 ساله‌اش تشکر کرد که مشوقش بوده و آخرش گفت: «مامان، کتری رو بذار که دارم اسکار رو می‌آرم». به همین جذابیت. هیچ جمله‌ای به اندازه‌ی این جمله من را به زندگی امیدوارم نمی‌کند. این‌که یکی زنگ بزند و بگوید که «چایی رو بذار، دارم می‌آم». یا من زنگ بزنم و بگویم «کتری رو بار بذار، دارم می‌آم». چکیده‌ی زندگی برای من همین جمله است. دنیا و آخرت همه حاشیه‌اند.

فقر

0
فقر، چیزی را "نداشتن" است ولی آن چیز پول نیست؛ طلاو غذا نیست...

رسالت شعر از زبان عباس کیارستمی

0
  شاعری که به من فرصت ندهد که از کل غزلش یا شعرش یک مصراع قابل استفاده بردارم که قابل رجوع باشد و بتوانم هر وقت که می‌خواهم به آن رجوع کنم چندان مرا جلب نمی‌کند. من دوست دارم به همه دخترکان و پسرکان دور و برم بگویم که « در طی روزگاران مهری نشسته بر دل/ بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران» برای من مهم است که شاعر چه می‌گوید. این برایم در اولویت است تا اینکه چگونه می‌گوید. اینکه شاعر چگونه می‌گوید ولی چه چیز را می‌گوید به نظرم کمی غیرعادی است.

در جست‌وجوی تو

0
بی‌تو من دریغ و درد را شناختم بی‌تو باد گشتم هرکجا گمان گذر کند، پای جست‌وجوی من شتافت من که نعره بودم در شب سکوتِ این زمان، من که شعله بودم روشنایی‌آفرین به هر زبان، اینک آفریده‌ای ز من به شهر مشتی از غبار... جست‌وجوی پشت شیشه‌ی تو می‌کند کنون بادِ بی‌قرار!

امروز چهار شهريور زادروز کوروش بزرگ و جشن شهریورگان

0
پس از مرگم، بدنم را طلاکاری یا نقره کاری نکنید یا در تابوت یا چیزی همانند این مگذارید. زودتر آنرا در آغوش خاک بسپارید. آیا جایی فرخنده تر از خاک برای آرمیدن است؟! خاک مادر زیبایی هاست و دایه نیکی ها. در سراسر زندگی دوستار مردمان بوده ام؛ شاد خواهم شد که دوباره بخشی از آن چیزی بشوم که برای مردمان خوبی فراوان ببار می آورد. ?كوروش بزرگ

باغ (بیمارستان) چمران تهران

0

به اين فکر می‌کردم اگه قرار بود بجای هر بیمارستانی یه گلخونه‌ی بزرگ بسازن و چند تا پرنده نه تو قفس که آزاد و به میل خودشون، با انتخاب و اختیار، توی فضای اون گلخونه‌ها می‌چرخیدن، اصلا کسی مریض می‌شد؟ یا مثلا اگه کسی مریض می‌شد بهش تجویز می‌شد روزی سه بار بره بشینه گوشه‌ی این گلخونه‌ها و فقط نگاه کنه رنگها…

مروری بر آثار تصویر سازی Noma bar

0
‌ در حال دیدن آثار Noma Bar هستید، طراح گرافیک و تصویرگری که «جذابیت و فریبندگی بصری» را در نهایت سادگی‌‌اش در آثارش به نمایش می‌گذارد. او استاد استفاده از فضای مثبت و منفی است و این دو فضا در آثارش چنان درهم تنیده‌ می‌شوند که قابل جداسازی نیستند.

قناریی که …

0
هزار معنیِ دیگر، به غیر از آنچه تو دانی درونِ عشق نهفته‌ست کجاست آنکه تواند، یک از هزار شمارد؟ یکی همین نزدیک قناریی که به آوازِ گرمِ خود کوشد جدارِ سردِ قفس را ندیده انگارد.

به مناسبت روز جهانی عکس

0

شاید اون کسی که دوربین رو اختراع کرد هیچوقت نمی دونست عکس ها می تونن چه قدرتی داشته باشن … نمی دونست آدما می تونن با دیدن یه عکس برگردن به یه روز خاص و ثانیه به ثانیه ش رو مرور کنن و همراه با آدم های توی عکس متوقف بشن…نمی دونست یه روزی آدما می شینن پای آلبوم عکس هاشون و…

مروري بر آثار ازحماد جواد زاده

0

‌ تصویرسازی‌هایی که می‌بینید اثر «حماد جوادزاده» است، او در مصاحبه با روز رنگ دربارۀ این آثارش گفته: سال ۲۰۱۶ در لابه‌لای اتودها به ایده کاراکتری رسیدم با پوشش سنتی مختص به جغرافیای خاورمیانه به همراه تجهیزات مدرن فضانوردی. هر دوی این موضوعات همیشه از علاقه‌مندی‌های من بوده است. خلق این کاراکتر همراه شد با دوره‌ای که موضوع فضا و آسمان شب در دنیای مدیا و رسانه بسیار مورد توجه قرار گرفته بود و این اقبال را داشتم که مجموعه من، بسیار خوب دیده شود و لذا آثار خلق شده با این کاراکتر و ترکیبی با موضوعات طنز، تک فریم‌هایی را ساخت که هر کدام داستان خودشان را داشتند و در نهایت نسخه‌ها به شکل تابلو فروش رفت.

هر لحظه با تو…

0
اونقدری که من تو رو دوست دارم اگر معشوقم نباشی زندگی به چه دردی می‌خوره هر روز به تو فکر می کنم هر لحظه با تو زندگی می‌کنم...

تو با ابديت بيگانه نيستي…

0
‌ بر شانه‌ی من کبوتری‌ست که از دهان تو آب می‌خورَد بر شانه ی من کبوتری‌ست که گلوی مرا تازه می‌کند. بر شانه‌ی من کبوتری‌ست باوقار و خوب که با من از روشنی سخن می‌گوید و از انسان ــ که ربّ‌النوعِ همه‌ی خداهاست.

ما بالاخره نفهمیدیم…

0

برای ملاقات شخصی به یکی از بیمارستانهای روانی رفتیم . بیرون بیمارستان غُلغله بود . چند نفر سر جای پارک ماشین دست به یقه بودند . چند راننده مسافرکش سر مسافر با هم دعوا داشتند و بستگان همدیگر را مورد لطف قرار می دادند . وارد حیاط بیمارستان که شدیم ، دیدیم جایی است آرام و پردرخت. بیماران روی نیمکتها نشسته بودند…

ارغوان می‌بینی؟

1
ارغوان می‌بینی؟ به تماشاگه ویرانی ما آمده‌اند... مانده‌ایم تا ببینیم نبودن را آخر قصه شنودن را پشت این پنجره‌ی بسته هنوز عطر آواز بنان مانده است

مروري بر آثار “کامران روستا”

0
کامران روستا متولد ایران است. این هنرمند جوان و گرافیست ایرانی، آثار زیبا و متفاوتی را با تلفیق هنر سنتی ایرانی و مدرنیته خلق می‌کند. هنرمند جوان ایرانی خوشنویسی و نقاشی‌های قدیم را با عکاسی و گرافیک در هم آمیخته و آثار زیبایی بوجود آورده است. او با استفاده از هنرهای سنتی ایرانی، نقاشی‌های قهوه خانه‌ای، زنان قاجارو موتیو های ایرانی، خطوط نستعلیق المان‌های ایرانی اصیل اثارش را طراحی می‌كند.

اندوه جنگ و طبیعت

0
این تصاویر ساده به نظر می‌رسند و در یک نگاه ممکن است شما تنها کلاهخود، نارنجک، تبر و پوکه ۷۵ میلیمتری توپ و یک سلاح ضد تانک را ببینید که با رویش طبیعت، در دل درختان جای گرفته‌اند؛ اما همین عکس‌ها، معانی شاعرانه، انسانی و استعاره‌های زیادی هم در خود پنهان کرده‌اند.

زنان دنيا…

0
  عکاسی رومانیایی به سرتاسر جهان سفر کرده و چهره‌ی زنان هر کشوری را به ثبت رسانده. در این ویدیوی کوتاه آلبومی از عکس‌های زنان دنیا را خواهید دید.

آه…

0
گرافیتی از حمید نیکخواه در دفاع از کولبران...

هفت هنر

0
این هفت هنر به عشق می ماند و بس هر روز سرود سبز می خواند و بس سرمایه جاودانمان عشق و هنر این راز دل سوخته می داند و بس

توکیو آرام

0

توکیو یکی از بزرگترین نواحی متروپولیتن در جهان است . مردمی که در آنجا زندگی می کنند تنهایی منحصر به فردی دارند ، اما همیشه در ازدحام جمعیت شهر خود را پنهان می کنند و من تلاش کردم تا عمق تنهایی را در فضای ساخته بشر با ساده ترین ترکیب نشان بدهم . ?? آرام ترین مردم، شلوغ ترین ذهن ها را دارند . " استیون هاوکینگ"

واکنشی هستیم یا کنشی؟

0
    این‌جور جمله‌ها را چقدر شنیده‌ایم: حالم خوب بودهااا، این خبر رو تو اینترنت خوندم اصلاً اعصابم به هم ریخت حالم خوب بودها، اما رئیسم یه چیزی گفت گند زد به روز من حاالم خوب بودها، امروز مغازه‌ام فروش خوبی نداشت، اعصاب ندارم.

روايت‌هاي نگفته…

0
عکس‌ها از این جهت برای من جالب هستند که ما لحظه‌ای را ثبت می‌کنیم، لحظه‌ای که دوستش داریم و برامون ارزشمند است و بي‌ که بدانیم داریم یک سری داستان را هم ثبت می‌کنیم، داستان‌هایی که خودمان هم نمی‌دانیم چطور قرار است روايت شوند و شاید به آن دقت هم نکنیم، اما وجود دارند و منتظرند روایت شوند...

نه من قرار بود به جایی برسم نه کل دنیا.

0
روز بعد باز دوباره برگشته بودم دفتر. احساس بیهودگی می‌کردم و اگر بخواهم رک حرف بزنم حالم از همه چیز به هم می‌خورد. نه من قرار بود به جایی برسم نه کل دنیا. همه‌ی ما فقط ول می‌گشتیم و منتظر مرگ بودیم. در این فاصله هم کارهای کوچکی می‌کردیم تا فضای‌های خالی را پر کنیم. بعضی از ما حتا این کارهای کوچک را هم نمی‌کردیم. ما جزء نباتات بودیم. من هم همین‌طور. فقط نمی‌دانم چه جور گیاهی بودم. احساس می‌کردم که یک شلغمم. تلفن زنگ خورد. برش داشتم.

برای خانم دکتر فاطمه قطبی عزیز متخصص کودکان و نوزادان که بر اثر کرونا از میان ما رفت.

0
◼️◼️◼️ من این لبخند را می‌شناسم خانم دکتر فاطمه قطبی عزیز این نگاه را می‌شناسم. این لحظه را هم. این چین‌ها برایم آشناست. این چین گوشه‌ی لب و خطی که از کناره‌‌ی بینی کشیده شده تا لب را می‌شناسم. آن‌طور روی هم آمدن پلک‌ها را هم. مگر می‌شود متخصص کودکان باشی و سه چین مهربان نیفتاده باشد گوشه‌ی چشم‌هایت؟ مگر مِهر سالیان دراز دم‌خور بودن با کودکان، در چهره‌ی دکتر سیادتی نیز ننشسته بود؟ مگر می‌شود روزی چند ساعت با کودکان بخندی و حرف‌های ناب و بکر بشنوی و مهربانی در چین‌های صورت‌ات خانه‌نشین نشود؟

جناب رییس‌جمهور، این تدبیر نه حکومتی است نه بهداشتی و نه دینی!

0

دکتر مهران قسمتی‌زاده، رییس نظام پزشکی لاهیجان-سیاهکل و عضو هیات مدیره انجمن پزشکان عمومی ایران

▫️برگزاری مراسم عزاداری در دورانی که روزبه‌روز حتی به آمار رسمی ابتلا و مرگ در اثر #کووید_۱۹ افزوده می‌شود، نشانی از تدبیر ندارد.

شهر من

0
شهر من رقص کوچه‌هایش را بازمی‌یابد هیچ کجا هیچ زمان فریاد زندگی بی‌جواب نمانده است!

معرفی کتاب «فرهنگ دیداری و روش‌شناسی تحلیل تصویر» تألیف دکتر مریم کهوند

0

به تازگی کتاب ” فرهنگ دیداری و روش شناسی تحلیل و تصویر“ تألیف دکتر مریم کهوند ( عضو هیئت علمی گروه ارتباط تصویری دانشگاه هنر) با همکاری نشر یک فکر و انتشارات دانشگاه هنر در ۱۱۰۰ نسخه منتشر شده است که در ادامه به معرفی آن می پردازیم.

اعلام نتایج داوری آثار رسیده به دبیرخانه جشنواره مجازی موسیقی “بهار آفرین”

0
با خبر شديم استاد مجید صانعی؛ عضو هنرمند و ارجمند گروه هفت هنر در جشنواره مجازی موسیقی "بهار آفرین" درخشيدند. اين افتخار را به ايشان تبريک مي‌گوييم و آرزوي موفقيت روزافزون براي‌شان داريم.

فریدا

0
«من هرگز رویاها را نقاشی نکردم، من واقعيت خودم را به تصویر کشیدم.» فریدا کالو بی‌شک یکی از ماندگارترین چهره‌های هنری و نقاشان زن تاریخ است. او از پدری آلمانی‌تبار و مادری دورگه (اسپانیایی - مکزیکی)، در خانه‌ای موسوم به «خانهٔ آبی» که اکنون موزهٔ فریدا است در حومهٔ مکزیکوسیتی به دنیا آمد. سه ساله بود که انقلاب مکزیک و جنگ‌های داخلی شعله‌ور شد، در شش سالگی به فلج اطفال دچار شد و چندین ماه در خانه بستری ماند، این بیماری انحرافی همیشگی در پای راستش باقی گذاشت و همین نقص باعث شد تا پای راست او همیشه لاغرتر از پای چپش باشد، و این شد که او تا پایان عمر همه‌جا با دامن‌های بلند ظاهر میشد. سپتامبر ۱۹۲۵ که فریدا دانشجوی پزشکی بود یک تصادف شدید او را از ناحیهٔ شانه، سینه، کمر، لگن و پا دچار شکستگی‌های متعدد کرد. پس از این تصادف و در بستر بیماری، درست جایی که می‌توانست پایان زندگی‌ فریدا باشد، این دختر زمینگیر شده سرنوشت‌ خود را به دست گرفت و برای اولین بار شروع به نقاشی کرد؛ فریدا لوازم نقاشی را از پدرش قرض گرفت و توانست آرزوها و رنج‌هایش را از جسم ساکن و سراسر آتل و گچ‌گرفته‌ روانهٔ بوم کند، دردها و رنجهایی که در آثار او به وضوح مشهود است...

‍ دیروز مطمئن شدم که ماسک زدن خیلی ام ربطی به شعور نداره…

0
  سر ظهر بود و ظل گرما، تو تاکسی که سه نفر رو بیشتر سوار نمی کنه، نشسته بودم، آقایی هم بیرون تاکسی ایستاده بود، دیرم شده بود، به راننده گفتم بگو سوار بشه تا بریم دیگه...گفت ماسک نزده، سوارش نمی کنم، بعد اضافه کرد: خیلی وقته وایستاده، بدون ماسک کسی سوارش نمی کنه، اتوبوس هم نیست! تو کیفم ماسک اضافه داشتم، بهش دادم و سوار شد.

دیوونگی

0
  گفتم: ببین این دیوونگیه! گفت: می دونم. گفتم: ولی اون علنا به تو پشت کرد، تو رو رسما لگدمال کرد و خیلی شیک از روت رد شد! با صدایی گرفته گفت: می دونم. گفتم: خب؟! پس می شه بی‌پرده بگی چه مرگته؟ باتوام ماهی! جواب بده. بلند شد و رفت کنار پنجره و نشست همونجا، درست عین زمانی که اون لعنتی هم اونجا می‌بود و موهای بلندش رو که حالا دورنگ شده بود رو پشت گوشش می‌انداخت و سرانگشت نوازشگرش رو در دریای موهاش غرق می‌کرد؛ زانوهاش رو بغل کرد و به نقطه‌ای نامعلوم خیره موند. گفتم: چرا خودآزاری می‌کنی؟ اون داره اون سر دنیا زندگی‌ش رو می‌کنه. حال‌ و هولش هم برقراره.

تماماً بازی!

0
ما دنیا را صحنه بازیگران دیدیم و تماماً بازی، پس به باور هیچ نقشی در یک جا راکد و عفن نشدیم و سیال بودن و دوره گردی بازیگران و تلخکها را ارجح دانستیم.

عکسهای دیدنی از مجید بهزاد بمناسبت روز ملی دماوند

0
✔️مجید بهزاد، عکاس طبیعت، در طول ۱۱ سال در شرایط گوناگون جوی بیش از ۱۰۰ ثبت از قله‌ی دماوند داشته که ۸ تا از بهترین ثبت‌هاش رو در این توییت به مناسبت روز ملی #دماوند خواهید دید. منبع:توییت فلات ایران