Press "Enter" to skip to content

انسان خردمند…انسان ابزارساز

0

✍از جمله تعاریفی که برای انسان ذکر شده این است که انسان موجودی ابزارساز است. انسان خردمند توانسته است متناسب با اهدافش ابزارهایی بسازد و آن ابزارها را در جهت تسهیل و تسریع کارهایش به کار بگیرد. همین ویژگی منحصر به فرد انسان، به او امکان داده است تا علی‌رغم توانایی جسمانی نسبتاً محدودش نسبت به دیگر آفریده‌ها، قابلیت های منحصر به فردی داشته باشد.

شنبه، یک شنبه، دو و سه و چهار و باقیش…

0

? انسان دموکراتیک، تنها در اکنون محض زندگی می کند و قانونی جز میل زودگذر ندارد. امروز یک غذای چرب و لذیذ به همراه شراب نوش جان می کند. فردا یک بودایی تمام عیار است، روزه ی زاهدانه، آب زلال و توسعه ی پایدار.

برج سکوت!

0
  دخمه زرتشتیان را با نام برج خاموشان و برج سکوت می شناسند. این دخمه در ۱۵ کیلومتری جنوب شرقی یزد بر روی یک کوه رسوبی و کم ارتفاع قرار گرفته است.

انسان جایز الخطاست؟

0
چهار اصطلاح اشتباه که نیاز به اصلاح دارد: ۱- خدا بد نده: این کلام بی معرفتی به پروردگار است. زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده: هیچ خوبی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خدا و هیچ بدی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خود شما (که بخاطر اعمال خودتان است)

لعنت بر جنگ

0

“در جنگ جهانی دوم سربازی نامه‌ای با این متن برای فرمانده‌اش نوشت: جناب فرمانده اسلحه‌ام را زیر خاک پنهان کردم، دیگر نمیخواهم بجنگم، این تصمیم بخاطر ترس از مرگ یا عشق به همسر و فرزندانم هم نیست… راستش را بخواهی، بعد از آنکه یک سرباز دشمن را کشتم، درون جیب‌هایش را گشتم و چیز عجیبی دیدم. روی یک تکه کاغذ آغشته به…

“سنت چارلز”

0
"سنت چارلز" شهر کوچک و قدیمی بود با جمعیت کم و جالب و دیدنی، با آرامش و فرهنگ خاص خود... با رستوران، بستنی فروشی، بوتیک‌های کوچک، صنایع دستی، معماری خاص و متفاوت... که جای دیگر کمتر دیده می شود...

۱۸ فروردین 1400؛ اخطار به ستاد ملی کرونا

0
اخطار سازمان نظام پزشکی کشور به ستاد ملی کرونا: خیز چهارم کرونا باعث مرگ حداقل ۲۰ هزار نفر و رسیدن تعداد روزانه مرگ به بالای ۶۰۰ نفر خواهد شد. همین الان تعطیلی سراسری دو هفته‌ای اعلام کنید. ? ۲۵۷ شهرستان در وضعیت قرمز: تمامی مراکز استانها از امروز ۱۸ فروردین در وضعیت قرمز قرار گرفتند. ? هم‌اکنون ۱۲۹ شهرستان نارنجی، ۵۱ شهرستان زرد و ۱۱ شهرستان آبی هستند. ⭕️ سرعت افرایش بستری در خیز سراسری چهارم به مراتب شدیدتر از خیزهای قبلی است.

و عشق…

0

و عشق پُلی بلندتر از سکوت میان خداوندگار و آدمی افراشته می‌کند و عشق دره‌ی بی‌انتهای میان این دو را با گل‌سرخ پُر می‌کند

راننده‌ی انیشتین

0

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت،طوری که به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود!

کجای راهی که ما می رویم اشتباه است؟!

0
رسانه ی هفت هنر با توجه به اهمیت بحران جهانی کرونا انعکاس مطالب این مهم را در رسالت خود می داند. امروز 15 فروردین ۱۴۰۰ دکتر حسین کرمانپور، مدیر اورژانس بیمارستان سینا یادداشتی را همزمان به طرح خیز قطعی موج چهارم کرونا در ایران منتشر کرد که با هم می خوانیم.

آبشار کمردوغ

0

آبشار کمردوغ در قلعه رئیسی مرکز بخش چاروسا از توابع شهرستان کهگیلویه در زمره زیبایی‌های طبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد به‌شمار می‌رود اما برای گردشگران ناشناخته مانده‌است.

سیزده به در… در ضمن؛ غم مخور!

0
ایرانیان روز سیزدهم را جشن میگرفتند زیرا نخستین روزآغاز کشاورزی در سال نو بود. روز کشت‌ و کار با گردآمدن در زمین زراعی و آرزوی بارش باران و فرارسیدن سالی خوب و خرم برای کشاورزان. برخی آیین های معروف سیزده به در - گره زدن سبزه - سبزه به رود سپردن - خوردن کاهو و سکنجبین - پختن آش رشته - پرتاب ۱۳ عدد سنگ (مخصوص مناطق کردنشین)

به “خاطر” او…

0

از بچگى عاشق موتور بودم؛ هنوز موتورِ آبیِ پدربزرگ یادم است و لحظه شمارى برای آخر هفته‌ها که روی موتورِ خاموش بنشينم و فقط گاز بدهم، که با دهانم صداى موتور در بیاورم و توی خيال لابلاى ماشین‌ها ویراژ بدهم. بزرگتر که شدم تصویر این آرزو هر بار که عزیز مي‌گفت " امنیت ماشین به هزارتا موتور می‌ارزه، هيچوقت موتور سوار نشو مادرجون " کم‌رنگ و پر‌رنگ می‌شد اما این روياى من بود و از سرم نمی‌افتاد...

ای گمشده در رویا…

1
بیشتر آدمها در نوعی بی خبری همیشگی زندگی می‌کنند. آنها همیشه امیدوارند که چیزی اتفاق بیفتد و زندگیشان را دگرگون کند. حادثه‌ای، برخوردهای اتفاقی، بلیت برنده بخت آزمایی، تغییر سیاست و حکومت. آنها هرگز نمی‌دانند که همه‌چیز از خودشان آغاز می‌شود... مارک فیشر

باغچه ای را به فرزندی قبول کن

0
‍ هفت ماه پیش در صندوق پستم لابه لای روزنامه ها و نامه ها یک آگهی دیدم‌. شهرداری می خواست حضانت تعدادی باغچه را به اهالی واگذار کند. یعنی مراقبت و‌‌ سرپرستی باغچه ای طی قرار دادی یکساله به افرادی خاص واگذار می شد و به شرط موفقیت، این قرار داد قابل تمدید بود. به نظرم ماجرایی جالب و هیجان انگیز بود.

باید برای بدترین آماده باشیم و برای بهترین امیدوار

0

بوکسورها در پنج راند اول مسابقه، ضربات وارده را هم میشمارند و هم احساس میکنند.در پنج راند دوم دیگر نمیشمارند و فقط احساس میکنند و بعد از راند دهم، نه میشمارند و نه احساس میکنند.

در جست‌و‌جوی زندگی بهتر و عشق پایدار

0

دنیا به زن‌های مقاوم‌ نیاز دارد؛ زن‌هایی که بی‌توجه به محیط پیرامون‌شان، مشتاق، سرزنده و پرانرژی هستند؛ زن‌هایی که از گفتن حقیقت یا بیان اعتقادات‌شان نمی‌ترسند؛ سرشار از استعداد، عاطفه و مهربانی هستند؛ خودشان را با مردها مقایسه نمی‌کنند یا با سایر زن‌ها نمی‌جنگند، بلکه همه‌ی انسان‌ها را همان‌طور که هستند، می‌بینند و همواره در جست‌و‌جوی زندگی بهتر و عشق پایدار هستند.

آن هنگام که…

0
و آدمی بزرگ می‌شود، اما به مرور... کم کم یاد می‌گیرد کاری به کار دنیا نداشته‌باشد و به هر اتفاقی واکنش نشان ندهد، کم کم یاد می‌گیرد کمی سخت باشد و با هر کنایه‌ای نرنجد و هر حرف و اشاره‌ای را به خودش نگیرد. یاد می‌گیرد فاصله بگیرد از آدم‌هایی که کنارشان آرامش ندارد و کسانی را نگه دارد که از شادی و موفقیت و آرامش او خوشحال می‌شوند، کسانی که کنار آن‌ها آرام است و حال خوبی دارد. کم کم یاد می‌گیرد کسی باشد که دوست دارد، نه کسی که دیگران از او انتظار دارند!

دیگه ویزا نمی خوام!

0

... از جلو روزنامه‌فروشی محل در پاریس که رد شدم فروشنده با هیجان گفت: موسیو جلیلی، صفحه اول روزنامه امانیته عکست چاپ شده! گفتم ممنونم، یه‌دونه نگهدار عصر میام میگیرم.

به شرکت که رسیدم، مدیر گفت باید سریع بری آمریکا فستیوال ساندنس. فیلم رقص خاک رو خواسته، دعوتنامه را هم داد دستم.

هرچه بادا باد…

0

می‌گویند منطق عشق، چیز دیگری است، چیز دیگر! اما هر آنچه هست، منطق حساب و کتاب نیست ؛ عقل محاسبه‌گر و دور‌اندیش در آن محل و محملی ندارد و از این رو ترس را -که یکی از فرزندان ِ عقل و محاسبه است- بر آن راهی نیست، که : ترس مویی نیست اندر پیش ِ عشق / جمله قربانند اندر کیش ِ عشق.

صمٌ ‌بکمان!

0

?امروز چیز عجیبی دیدم. زنی وارد فروشگاه شد؛ با دست به جنسی در قفسه‌ای اشاره کرد. فروشنده پایین آوردش، گذاشتش روی پیشخوان. زن، جنس را برانداز کرد، سری تکان داد، کارت بانکی‌اش را از کیف بیرون آورد و به دست فروشنده داد. فروشنده کارت را روی کارت‌خوان کشید و عددی را وارد کرد، دستگاه رمزخوان را جلوی زن گذاشت، او عدد را وارد کرد، صدای چاپ کاغذ آمد، همزمان فروشنده کالا را در پاکتی گذاشت و به دست زن داد، و لحظه‌ای بعد زن رفته بود پی کار خودش و فروشنده رفته بود پی کار خودش. در تمام این فرایند، کلمه‌ای - حتی همان صداهای نامفهوم تعارف‌آلودِ آشنا در زمان خرید - از دهان هیچ‌کدام‌شان درنیامد!

1400

0
هزار و چهارصدِ عزیز! خواهش می‌کنم برای ما کمی حالِ خوب بیاور، کمی دلخوشی و کمی لبخندهای از تهِ دل. دلمان تنگ شده برای حتی یک جرعه خوشحالیِ معمولی، برای آرامش داشتن‌های عمیق، برای دور هم جمع شدن‌های بدون هراس. هزار و چهارصدِ عزیز! تو پایان تمام سیزده‌های غمگینی، تو شروعی دوباره‌ای، تو حتی اسمت با سال‌های پیش از این، فرق دارد. فرق داشته باش لطفا! متفاوت باش، و خوب باش، با مردمی که در قرن قحطیِ عدالت و لبخند زیسته‌اند... چشمان ما کمی بیشتر از سال‌های قبل، به دستان سبز توست? به آغوش در انتظار بهار ما خوش آمدی...

روز جهانی زن

0

✳️ در سال 1975 مجمع عمومی سازمان ملل روز 8 مارس (۱۸ اسفندماه) را به عنوان روز سازمان ملل برای حقوق زنان اعلام کرد. منشور سازمان ملل در سال 1945، اولین "توافق بین المللی" برای پذیرش اصل تساوی زنان و مردان بود.

✴️ این تاریخ، روزی است که زنان جهان بدون توجه به گرایشات مختلف فکری، عقیدتی، نژادی و ... به یادآوری موفقیت‌ها و دستاوردهای شان می‌پردازند. بنابراین توانمندسازی زنان در این راه نقشی کلیدی دارد.

☸️ موضوع امسالِ سازمان ملل برای این روز عبارتست از: “نقش زنان در رهبری جوامع و حرکت بسوی آینده‌ای عادلانه در جهان باکرونا و پسا کرونا”.

برو سمیه،‌ برو

0
✍سالهاست که ناظر و شاهد رفتن ها هستم بستگانم، دوستانم،‌ همسایگانم، عزیزانم و من هرچند چیزی بر زبان نمی آوردم ولی ندای قلب خودم را نیک میشنیدم که تک تک ایشان را خطاب قرار میداد و میگفت نرو نرو آزرم جان، نرو مجید، نرو کیوان، نرو پژمان، امیر نرو.

فروغ؛ تو خود حقیقتی…

0
‏«قربانت بروم که به قدر تمام درخت‌های دنیا دوستت دارم. چرا که فقط تو و درخت‌ها ارزش دوست داشتن دارید. چرا که سبز می‌شوید. هر سال سبز می‌شوید و تازه می‌شوید و سایه دارید و پر از پرنده هستید و نفستان عطر روان است و ریشه‌هایتان در خاک، که جز خاک حقیقی وجود ندارد.»

“به کدام گناه کشته شدی سنمار؟”

0
به جرم راستگویی, به جرم هنرمند بودن در سرزمین کاهلان و بی هنران, به جرم ساختن در بیابانی که مردمانش جز حضیض نمیشناسند و روزشان را با انباشتن هیچ بر هیچ شب میکنند, که این کهنه سرای را دو در است که از یکی می آییم و از آن یک میرویم, چه بهتر که این فاصله را به هیچ بیندیشیم! چرا خشتی بر خشتی نهیم,مگر نه اینکه باغهای معلق بابل و بهشت شداد همه با خاک یکسان شد؟!