Posts published in “ادبیات”
کلمات تو، انسان بودند...
نویسنده: هاروکی موراکامی پريسا گندماني
I'll follow you my friend I'll be the shadow on your path Round each and every bend As I stand before you now Naked until the end
دکتر مهران قسمتیزاده، رییس نظام پزشکی لاهیجان-سیاهکل و عضو هیات مدیره انجمن پزشکان عمومی ایران
▫️برگزاری مراسم عزاداری در دورانی که روزبهروز حتی به آمار رسمی ابتلا و مرگ در اثر #کووید_۱۹ افزوده میشود، نشانی از تدبیر ندارد.
دارم به حال زار خودم گریه می کنم
تو چگونه نبودی که اندوه هزار سال را با چشم های تو گریسته بودم؟ تو چگونه نیستی که هیچ چیز دیگری جز تو در جهان نیست؟ باید هزار سال گریسته باشی تا بدانی چه گره محکمی دارند هست و نیست دل آدم ها… □ تو را می بینم و هزار پرنده از چشم هایم به آسمان پر می کشند تو را نمی…
خاکستری به جای ماند از آتشی که به خاموشی گرایید و حسرتی از شوری که ناپدید شد آنگاه که تاریکی روشنی را بلعید شب بر جانم خیمه زد و جرعه، پاسخِ عطش نشد تنها من ماندم و حفره یی در قلبم و دستانی که خویشتنِ خویش را در آغوش بگیرم پس سلام ای سخاوتِ تنهایی سلام ای التهابِ سوگ سلام ای آغازِ پایان…
کنج فیروزهای، اولين مجموعه شعر الهام پوريونس، به اهتمام انتشارات ایهام در دسترس علاقمندان قرار گرفت.
0الهام پوریونس از شاعران جوان، آيندهدار و خوش ذوق کيشوند طي سالهاي گذشته همواره با اشعار موزون در جرايد بومي و کشوري حضوري پررنگ داشته است و پيشبيني ميشد اين مداومت فاخر به دستاوردي ماندني بدل شود.
مادرم با سابقه بیش از بیست سال کنسر و چند دوره شیمی درمانی و دوبار جراحی مرتبط با کنسر در اورژانس بیمارستان دولتی ولایت رشت و سپس در بخش بستری است و در عین بد حالی و بی قراری از درد شدید از بیمارانی است که شما مسوول رسیدگی به وی هستید. پرسش من این است چرا با توجه به درد شدید…
به آبهای آبی آرام فکر کن عزیزدلم. به بادهای نیمهگرم بهاری. به شکوفههای سپید سیب. به عطر شیرین کسی فکر کن که نمیشناسی اما یک روز بیخبر از راه میرسد. به گنجشکهای درخت خانه مادربزرگ فکر کن. به برف، روی کاجهای پارک ساعی. به رقصیدن فکر کن، به باهارنارنج، به ساقههای نورانی علاقه، به دستهای نوازشگر. به روزهای خوب فکر کن. به…
شعر از استاد اردشير پژوهشي
مدتي است که توماس به خاطر درد پايش اجازه بیرون رفتن ندارد و حوصلهاش حسابي سر رفته است. امروز یک صبح آفتابی و زیباست که توماس با بلوز شلوار خالدار زرد و مشکی کنار پنجره نشسته و عصای کوچولويش را کنارش گذاشته و بیرون را تماشا ميکند. مامان دارد به گلهاي کنار پنجره آب ميدهد و حواسش به توماس است و…
باور این روزهای زمستانی برایم سخت بود. دلمان از مظنه بورس و بالا و پایین رفتن کالاها شور می زد. دچار فرسایش روحی وجسمی می شدیم. تن درستی، تنها چیزی بود که به یاد نداشتیم. معتاد به دلشوره ونگرانی بودیم. ایده های منفی، لکه هایی بودند بر صفحه ی ذهن که با احساس دلهره بزرگ تر می شدند. نگرانی؛ زاییده ی…
امروز توماس به مادرش قول داده که حمام برود. او مثل همیشه خودش را براي بازي توي وان آماده کرده است. سربازهاي اسباب بازيش با شیپور زرد و آبی را که تازه خریده برميدارد. مامان وان را با آب و شامپوي خوشبو پر ميکند و حوله آبي رنگ توماس که تصویر ماهیهای رنگارنگ دارد را به چوب لباسی حمام آویزان ميکند. –…
تلفن ماریا زنگ خورد. – بله بله خونه هستم لطفا بیارینش. توماس در حال ورجه ورجه، صداي ماريا را شنید و کنجکاو شد! از خودش پرسيد: – چي قراره بيارن؟ در همين فکر بود که زنگ در زده شد و دو آقا با یک جعبه خیلی بزرگ اما باریک وارد خانه شدند. – بفرمائید؛ اين هم تلویزیونی که سفارش داده بودین!…
پریسا گندمانی /////// اریش ماریا در آلمان به دنیا آمد و جوانیش همزمان با جنگ اول جهانی بود. در همان زمان به زیر پرچم خوانده شد تا در جبهه غرب نبرد کند. پس از جنگ به آلمان برگشت و در پی روزی دست به هرکاری زد: معلم شد، مکانیکی اتومبیل کرد و خبرنگار روزنامه شد و در سال (۱۹۲۹) اولین اثرش را…
شب است و قرص کامل ماه در آسمان ميدرخشد. توماس بعد از مسواک به سمت تخت ميرود و خودش را روی تشک فنر دارش مياندازد، یکم بالا پایین ميپرد و سپس ملافه خالدار آبی را روی تناش کشيده و منتظر شببخیر مامان ميشود. مادر موقع رفتن چراغ خواب را خاموش مي کند و بيرون ميرود. توماس مثل شبهاي گذشته کاغذ تا…
جناب آقای مدیر با سلام، از ما خواستهاید تا پیش از شروع سال تحصیلی توقعاتمان را از مدرسه بیان کنیم. دوستتر داشتم بجای پر کردن آن فرم، خواستههایم را در نامهای برایتان بنویسم: از پسرم کار بخواهید. چون او را هتل نمیآورم، به اولین سال دبیرستان میفرستم. اجازه دهید بریدههای کاغذ و تراشههای چوب را زمین بریزد اما خودش هم جمع…
تمامى اشیاء در ابتدا چيزى نیستند. چيزى نیستند مگر یک شیء ساده. یک لیوانِ دستهدارِ ساده. یک گلدانِ سفالیِ قدیمی. هر چیزی که هزاران هزار از آن در جهان هست و میشکند و باز میآید و دیده نمیشود. هر چیزِ ناچیز و کوچک. هیچ نیستند تا معشوق، دست بر آنها میکشد. تا آن لیوان میشود لیوانِ چایاش. گلدانِ سفالیِ ساده میشود گلدانِ…
ما همیشه در معرض از دست دادن هستیم. از دست دادن فردی که دوستش داریم، از دست دادن جوانی،… و بعد از دست دادن، فرآیند انطباق پذیری آغاز میشود. ما کم کم یاد میگیریم که زخمها را ببینیم و حرکت کنیم. آدمها را از دست بدهیم و حرکت کنیم. ما عادت میکنیم که برای حرکت به جلو راهی پیدا کنیم. اجازه دهیم…
امروزبراي توماس یک روز پر از آرزوهای رنگی است، چون بعد از مدتها با پول توجیبی و شکستن قلکش، میتواند کفش کتانی قرمز پشت ویترین فروشگاه را بخرد و با دوستهايش فوتبال بازی کند. توماس پسر قانع و مهربانی است و هیچ وقت به زور چیزی را از مامانش نمیخواهد. بالاخره روز موعود بعد از هفته ها انتظار فرا رسیده است. قلک…
وقتی تصمیم گرفتید فردی بسیار بهره ور باشید، می توانید از مجموعه ای از تکنیک های برنامه ریزی شخصی استفاده کنید. نخستین تکنیک این است که “گفتگوی درونی”تان را تغییر دهید. ۹۵ درصد از احساسات و اقدامات احتمالی شما به واسطه گفتگویی درونی که با خود دارید، تعیین می شوند. مدام با خودتان تکرار کنید «من بسیار منظم و بهره ور…
پریسا گندمانی
بیلیارد تهران بود و افسری با درجه سروانی، خوش تیپ و چهارشانه، با سبیل قیطانی. برای چند لحظه او که میآمد تو، بچه های بالکن، بازیهای ایتالیاییشان را متوقف، و چوبهای بازی به احترام او، سه بار به حالت افقی درهوا تکانده میشد. دود سیگار درهوا شناور، بچههای پایین، میز را با گلهای زده و نزده تعارفش میکردند. لحظهای بیش نمیماند،گردش…
“توماس” مورچهی کوچولویی بود که درآپارتمان خانم زیبایی به اسم ماریا زندگی میکرد. یک خانه تمیز و ساده با رنگبندی سفید و صورتی ملایم و کاملا مرتب. ماریا گاهی توماس را می دید؛ و چون مورچهی بیآزار بود، کاری به او نداشت. او هم تمام مدت در آشپزخانه از این سو به آن سو چرخ میزد و یک زندگی امن و آرام…
رمانهای عاشقانه یکی از پرفروشترین ژانرهای کتاب در سراسر جهان است که اغلب هم توسط زنان خریداری میشوند. میزان محبوبیت این دست از کتابها به قدری بالاست که همزمان با رکود فروش کتابهای دیگر، رمانهای رمانس با استقبال بسیار زیادی از طرف مردم روبهرو بود. «مرین فیشر»، روانشناسی است که به منظور یافتن پاسخ این سوال که چرا داستان عاشقانه میخوانیم، رمانهای…
فیلم سینمایی MINE داستان سربازی است که حین بازگشت از مأموریت در بیابانی برهوت، یکی از پاهایش روی مین می رود اما او بلافاصله متوجه می شود و پای خود را از روی مین برنمی دارد، به همین دلیل مین عمل نمی کند، بنا به دلایلی خودش نمی تواند مین را خنثی کند پس مجبور می شود چندین روز در…